عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

این کلمه را در پاسخ نامه عزیزى که بیوگرافى مرا خواسته بود نگاشته‏ام:

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین.

با تحیّت و سلام. ارباب معرفت دانند که احیاى آثار و تراجم احوال بزرگان علم تا چه اندازه براى همه طبقات اجتماع از هر حیث مفید است ولى این کمترین درباره خود چه بنگارد که نه تألیفى شایان تعریف دارد، و نه تصنیفى سزاوار تحسین. نه عقده ‏اى را به بنان خود گشوده است، و نه مشکلى را به بیان خود حلّ کرده است. نه اهل حلّ و عقد است، و نه مرد رتق و فتق. نه به مقامى واصل شده است، و نه بهره ‏اى از او حاصل. گویى درباره وى گفته آمد:

نه شکوفه‏اى نه برگى نه ثمرنه سایه دارم‏

 

همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

     

عمرش از خمسین بگذشت و خود هنوز از عقل هیولانى نگذشت، مع ذلک بنا بفرموده ایزد تعالى: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها، و به دستور ولى اللّه اعظم امام بحق ناطق جعفر بن محمد الصادق- علیهما السلام- ردّ جواب الکتاب‏ واجب کوجوب ردّ السلام، این چند جمله تحریر مى‏ گردد:

نام حسن و به شهرت حسن‏زاده آملى در هزار و سیصد و هفت هجرى شمسى در ایرای لاریجان آمل متولد، و در حجر کفالت و تحت مراقبت پدر و مادرى الهى تربیت و از پستان پاک مادرى مؤمنه عفیفه صدّیقه شیر نوشیده ‏ام سقاهما اللّه و جمیع المؤمنین شرابا طهورا.

تحصیلات کتب ابتدائیه را که در میان طلاب علوم دینیّه معمول و متداول است از نصاب الصبیان و جامع المقدمات و شرح الفیه و سیوطى و حاشیه ملا عبد اللّه بر تهذیب منطق و شرح جامى بر کافیه نحو و شمسیه در منطق و شرح نظام در صرف و مطول در معانى و بیان و بدیع و معالم در اصول و تبصره در فقه و مغنى اللبیب در نحو و شرایع محقق در فقه و چندین کتب جلدین شرح لمعه در فقه و قوانین در اصول تا مبحث عام و خاص را در آمل که همواره از قدیم الدهر واجد رجال علم بود، از محضر مبارک روحانیین آن شهر که همگى از این نشأه رخت بر بسته‏اند و بریاض قدس در جوار رحمت رب العالمین آرمیدند، فرا گرفتم. و نیز از بعضى تعلیم خط مى‏گرفتم، تا اینکه خودم در آمل چند کتاب مقدماتى را تدریس مى‏کردم.

پس از آن در شهریور هزار و سیصد و بیست و نه شمسى بطهران آمدم و چند سالى در مدرسه مبارک حاج ابوالفتح- رحمة اللّه علیه- بسر بردم و باقى کتب شرح لمعه و از عام و خاص قوانین تا آخر جلدین آنرا در محضر شریف مرحوم آیة اللّه آقا سید احمد لواسانى- رضوان اللّه تعالى علیه- درس خوانده ‏ام.

و بعد از آن چندین سال در مدرسه مبارک مروى بسر بردم تا بارشاد جناب آیة اللّه حاج شیخ محمد تقى آملى قدس سرّه بمحضر مبارک علامه حاج میرزا ابو الحسن شعرانى طهرانى مسجد حوضى- اعلى اللّه تعالى مقاماته- آشنا شدم و آن بزرگوار چون پدر مهربان سالیانى دراز در کنف عنایتش همّ خویش را بتربیت و تعلیم اینجانب مصروف داشت و از فنونى چند درى بروى این ناچیز بگشود:

از منقول تمام مکاسب و رسائل شیخ انصارى (قده) و جلدین کفایه آخوند خراسانى (قده) و پس از آن کتاب طهارت و کتابهاى صلوة و خمس و زکوة و حج‏ وارث جواهر را بصورت درس فقه خارج استدلالى محققانه.

از معقول اکثر شرح خواجه طوسى قده بر اشارات ابن سینا قده و اکثر اسفار ملّاصدرا قده و کتاب نفس و حیوان و نبات و تشریح شفاى شیخ رئیس که از کتاب نفس تا آخر طبیعیات شفاء است.

از تفسیر تمام دوره تفسیر مجمع البیان طبرسى از بدو تا ختم آن.

از کتب قرائت و تجوید: شرح شاطبیه.

از کتب ریاضى و هیئت و نجوم: فارسى هیئت قوشجى، و شرح چغمینى قاضى‏زاده رومى، و اصول اقلیدس و اکرمانالاؤوس بتحریر خواجه طوسى، و شرح علامه خفرى بر تذکره خواجه، و از اول تا آخر زیج بهادرى، و مجسطى بطلیموس به تحریر خواجه طوسى، و عمل بربع مجیّب و اسطرلاب.

از کتب رجال و درایه: دوره جلدین جامع الرواة اردبیلى و درایه فارسى که از مؤلفات خود آنجناب است.

از کتب طب: قانونچه چغمینى و تشریح کلیات قانون شیخ رئیس بوعلى سینا و قسمت اعظم شرح نفیس بن عوض مشهور بشرح اسباب.

در آن سنوات استاد آیة اللّه حاج میرزا ابو الحسن رفیعى قزوینى- قدّس سرّه- از قزوین- بتهران تشریف‏فرما شدند و اقامت فرمودند که بهدایت جناب استاد شعرانى بحضور شریفش تشرّف یافتم و چند سال در محضر مبارکش نیز به تحصیل علوم نقلى و عقلى و عرفانى از اسفار صدر اعاظم فلاسفه و شرح علامه فنارى بر مصباح الانس صدر الدین قونوى، و خارج فقه و اصول مشتغل بودم. آن عالم ربّانى بر این بنده ناچیز عنایات و توجّهات خاصّى مبذول داشت.

و نیز از محضر مبارک حکیم الهى و عارف ربّانى استاد میرزا مهدى الهى قمشه‏اى- رضوان اللّه تعالى علیه- تمام حکمت منظومه متأله سبزوارى و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه بر اشارات شیخ رئیس را تلمذ نموده‏ام و نیز در مجلس تفسیر قرآن آنجناب خوشه‏چین بوده‏ام. و آنجناب به من فرمودند وقتى به الحاح و ابرام شما خواستم درس منظومه را قبول و شروع کنم با قرآن مجید استخاره‏ کرده ‏ام این آیه کریمه آمد وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ‏.

و نیز مدتى مدید در تهران توفیق استفاضه از مباحث درس خارج فقه و اصول جناب استاد آیة اللّه حاج شیخ محمد تقى آملى- قدس سرّه- یافتم.

و نیز از اعاظمى که در تهران بادراک محضر مقدسش بهره‏مند بودم جناب حکیم الهى و عارف صمدانى استاد محمد حسین فاضل تونى- رحمة اللّه تعالى علیه- است که قسمتى از طبیعیات شفا و شرح علامه قیصرى بر فصوص شیخ اکبر محیى الدین عربى را در نزد ایشان تلمذ نموده‏ام.

و نیز قسمتى از طبیعیات شفا را در محضر مبارک جناب آیة اللّه حاج میرزا احمد آشتیانى (قده) خوانده‏ام.

در دوشنبه 25 ج 1/ 1383 ه ق برابر با 22 مهر 1342 ه ش به قصد اقامت در قم تهران را ترک گفتیم.

و اکنون که ماه ولایت رجب 1404 ه ق و اردیبهشت 1363 ه ش است در حدود 21 سال است در حوزه علمیه قم که هنالک الولایة للّه الحق بتدریس معارف حقّه محمّدى صلّى اللّه علیه و آله اشتغال دارم.

از کسانى که در قم بر این بنده حق بسیار عظیم دارند آیتین استادان علامه طباطبائى صاحب تفسیر عظیم المیزان- مدظلّه العالى- و برادر مکرّم آنجناب مرحوم محمد حسن آقاى الهى طباطبائى- قدّس سرّه- است.

و نیز سالیانى در قم بمحضر مبارک تنى چند از آیات عظام در دروس فقه افتخار تشرف مى‏یافتم و اخیرا توفیق الهى رفیق شد که از حضور شریف عبد صالح نبیه، مصداق الولد سر أبیه نجل جلیل آیة اللّه حاج سید على قاضى تبریزى- قدّس سرّه- جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى سید مهدى قاضى- رضوان اللّه تعالى علیه- معارفى تحصیل نمایم.

و همچنین بسیارى از آیات و اعاظم و افاخم علما را بر این بنده ناچیز حق استادى است. ولى اینهمه علل و اسباب ظاهرى است و علة العلل و مسبّب الاسباب و مفیض و واهب على الاطلاق حق جلّ و على است الّذى علّم بالقلم علّم‏ الانسان ما لم یعلم.

این همه میناگری ها کار اوست‏

 

این همه اکسیرها اسرار اوست‏

هر چه خواهد آن مسبِب آورد

 

قدرت مطلق سببها بر درد

این سببها بر نظرها پرده ‏هاست‏

 

که نه هر دیدار صنعش را سزاست‏

دیده ‏اى باید سبب سوراخ کن‏

 

تا حجب را بر کند از بیخ و بن‏

     

امّا تألیفات: براى اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده‏اند نفس را مشغول بدار وگرنه او تو را مشغول مى‏ کند، تعلیقات و حواشى بر کتب درسى از معقول و منقول و رسائل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته‏ام.

1- شرح نهج البلاغة بنام تکملة منهاج البراعه به عربى در پنج جلد که تکمله منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة مرحوم میرزا حبیب اللّه خویى است و مقدمه آن بقلم استاد علامه حاج میرزا ابو الحسن شعرانى- رضوان اللّه تعالى علیه- در تقریظ کتاب مزّین است.

2- رساله‏اى در ولایت و امامت.

3- رساله‏اى در رؤیت و عدم آن بر مشرب حکمت و کلام.

4- رساله‏اى در لقاء اللّه بر منهل عرفان.

5- رساله‏اى به نام فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الأرباب.

6- رساله‏اى در صبح و شفق و تحقیق در صبح صادق و کاذب و بیان طایفه‏اى از آیات و روایات در این موضوع.

این پنج رساله در تکمله نامبرده بمناسباتى که پیش آمده است درج شده است.

7- تصحیح و اعراب اصول کافى ثقة الاسلام کلینى- قدّس سرّه- که در دو جلد طبع شده است.

8- رساله ‏اى در ضبط اسماء روات احادیث بنام اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال که در آخر جلد اول کافى مذکور بطبع رسیده است.

9- تصحیح خلاصه منهج الصادقین در تفسیر قرآن تألیف مرحوم ملافتح اللّه کاشانى.

10- رساله‏اى در قرائت حفص بن سلیمان و ابوبکر بن عیّاش راویان عاصم ابن ابى النجود بهدلة که در آخر تفسیر منهج مذکور بطبع رسیده است. علت تألیف این رساله این بود که تفسیر منهج چه کبیر آن و چه خلاصه آن، بقرائت ابوبکر از عاصم ترجمه بفارسى شده است و قرائت متداول قرآن بقرائت حفص از عاصم است و قرائت عاصم همان قرائت امیر المؤمنین على- علیه السلام- است مگر در ده کلمه قرآن چنانکه امین الاسلام طبرسى قدّس سرّه در تفسیر مجمع البیان بدان تصریح فرموده است. و این مطلب را در رساله فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب ربّ الأرباب نقل کرده‏ایم که:

ان قراءة عاصم هى قراءة امیر المؤمنین على بن ابى طالب- علیه السلام- الّا فى عشر کلمات ادخلها ابوبکر فى قراءة عاصم حتى استخلصت قراءة على- علیه السلام.

و علامه حلّى- رضوان اللّه علیه- در منتهى فرمود: «اضبط هذه القراءات السبع عند ارباب البصیرة هو قراءة عاصم المذکور بروایة أبی بکر بن عیاش». و در تذکره فرمود:

«ان هذا المصحف الموجود الآن هو مصحف على- علیه السلام-».

راقم سطور در تدوین این رساله بسیار زحمت کشیده است. ولى ناگفته نماند که تصحیح تفسیر و رساله ما در قرائت که بانضمام آن چاپ شده است در ظهر کتاب بنام استاد علامه شعرانى- رضوان اللّه علیه- نوشته شد و این بنده بپاس احترام استاد متعرض ناشر نشد. و خود آنجناب از این عمل ناشر ناراحت شده بود و علّت عمل ناشر استفاده از شهرت مرحوم استاد بود- اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا-.

11- تصحیح خزائن مرحوم نراقى با مقدمه و حواشى و تعلیقات اینجانب بعربى و فارسى.

12- تصحیح کلیله و دمنه فارسى بقلم ابوالمعالى نصر اللّه منشى با مقدمه و حواشى و مآخذ اشعار و امثال و ترجمه دو باب آخر آن بفارسى بقلم اینجانب.

13- انسان کامل از نظر (از دیدگاه) نهج البلاغه.

14- خلاصه رساله فوق.

این دو رساله بمناسبت هزاره نهج البلاغه بساحت مبارک اهل ولایت آن بنیاد خیر نهاد اهدا شد و بطبع رسید.

15- تصحیح نصاب الصبیان با مقدمه و تحشیه آن، مزیّن بتقریظ مرحوم استاد شعرانى.

16- کتابى به نام دروس معرفة الوقت و القبله بعربى. در این کتاب جمیع مسائل وقت و قبله و هلال را بصورت چندین درس بر مبناى ریاضى بوجوه و طرق عدیده آورده‏ایم و بسیارى از آیات و روایات درباره آنها را شرح کرده‏ایم و به اقوال کتب فقهیّه متعرض شده‏ایم و آنچه را که احتیاج بشرح داشت بیان کرده‏ایم و بر آنچه که نظر داشته‏ایم نظر داده ‏ایم و مباحث متفنّنه بسیارى در آن کتاب آورده‏ایم که هر درس آن خود رساله‏اى جداگانه است.

17- شرح زیج بهادرى بفارسى.

18- تعلیقات بر اسفار صدر المتالهین بخصوص از اول جواهر و اعراض تا آخر آن بتفصیل.

19- تعلیقات بر اول تا آخر شرح خواجه طوسى بر حکمت اشارات ابن سینا. و بتصحیح کامل آن از روى چندین نسخه شرح اشارات که در اثناى سه دوره تدریس آن بتمام و کمال تاکنون اشتغال داشتم، توفیق یافتم.

20- تعلیقات بر دوره منطق منظومه متأله سبزوارى.

21- رساله‏اى در مناسک حج و پاره‏اى از مسائل فقهیه در موضوعات عدیده.

22- تعلیقات بر هشت باب معانى شرح مطول تفتازانى.

23- شرح فصوص فارابى یکدوره کامل آن بفارسى.

24- رساله‏اى در تجرد نفس ناطقه که در اثبات این مدّعى تاکنون بیش از هفتاد دلیل از کتب پیشینیان نقل کرده‏ایم و به ذکر آیات و روایات و مطالب مفید بسیار در این باب تبرّک جسته‏ایم.

25- رساله‏اى در توقیفیّت اسماء.

26- رساله‏اى در ردّ جبر و تفویض و اثبات امر بین الامرین بر مبناى حکمت متعالیه.

27- رساله‏اى در مراتب و درجات قرآن مجید.

28- دیوان اشعارم که ابتداى آن مزین بتقریظ استاد حکیم میرزا مهدى إلهى قمشه‏اى- قدّس سرّه- بخطّ خود آنجناب است.

29- تعلیقات و حواشى بر دوره اصول اقلیدس و شرح صدور آن بتحریر خواجه طوسى. در تصحیح این کتاب از روى چندین نسخه خطّى، که سه دوره بتدریس آن در حوزه علمیه قم توفیق یافته‏ام، زحمت بسیار کشیده‏ام.

30- تعلیقات و حواشى بر اکرمانالاؤوس بتحریر خواجه طوسى، از آغاز تا انجام آن بتفصیل که خود بمنزله شرحى بر آنست.

این کتاب در مثلثات کروى و بخصوص در شکل قطاع کرّى (شکل مانالاوس) بحث کرده است. و در ترتیب کلاسیکى ریاضیات باصطلاح دانشمندان ریاضى ما از متوسطات است. این کتاب گرانقدر را در مدّت سه سال تحصیلى در حوزه علمیه قم یکدوره تدریس و آنرا از روى چندین نسخه خطى تصحیح کامل نموده‏ایم و در تعلیق و تحشیه آن بسیار زحمت کشیده‏ایم و در اینکار اثرى قیّم بجا گذاشته‏ایم.

31- تعلیقات بر اکرثاوذوسیوس از بدو تا ختم آن.

32- تعلیقات بر مساکن از اول تا آخر آن.

33- رساله‏اى در میل کلّى و مسائل متعدد هندسى و نجومى که در اقبال و ادبار معدل النهار و منطقة البروج در بیان بعض از آیات قرآنى بحث کرده‏ایم.

34- رساله ‏اى در علم اوفاق، که بیش از هفتاد درس است و بصورت دروس تنظیم شده است.

35- رساله‏ اى در ظل (تانژانت).

36- رساله ‏اى در تفسیر بسم اللّه الرحمن الرحیم.

37- رساله ‏اى در سیر و سلوک.

38- الهى نامه.

39- کتابى در نکات علمیه به نام هزار و یک نکته.

40- رساله ‏اى در تکسیر دائره و بیان نسبت محیط بقطر دائره یعنى بحث از پى.

41- رساله‏ اى در تحصیل بعد بین المرکزین که شرح مقاله‏اى از مجسطى بطلیموس است.

42- دروس معرفت نفس بفارسى که تاکنون در حدود یکصد و پنجاه و پنج درس نوشته شده است.

43- رساله ‏اى مفصل و مبسوط در اتحاد عقل و عاقل و معقول.

44- رساله ‏اى در مثل (مثل افلاطونى) و عالم مثال و مثل معلقه.

45- وجیزه ‏اى در تجدد امثال عارف و حرکت جوهرى حکیم.

46- تعلیقات بر آغاز تا انجام تحفة الأجلّة فى معرفة القبلة، تالیف مرحوم سردار کابلى.

47- رساله ‏اى در تضاد.

48- رساله ‏اى در علم.

49- رساله ‏اى در جعل.

50- تعلیقات بر شرح قیصرى بر فصوص محیى الدین عربى.

51- تعلیقات بر قبله ملا مظفر.

52- مآخذ و مصادر نهج البلاغة و استدراکات بر آن.

53- تعلیقات بر شرح علامه حلى بر تجرید خواجه طوسى قدس سرهما.

54- رساله ‏اى به نام مفاتیح المخازن که در حقیقت تکمله مقدمات دوازده‏گانه علامه قیصرى بر شرح فصوص شیخ اکبر است.

55- شرح فصوص محیى الدین بفارسى یکدوره کامل آن.

56- رساله انه الحق.

57- نهج الولایه.

58- دروس اتحاد عاقل بمعقول.

59- وحدت از دیدگاه عارف و حکیم.

60- سى فصل در معرفت وقت و قبله.

61- شرح باب توحید حدیقه سنائى غزنوى، و شرح ابیاتى از غزلیات خواجه حافظ، و حواشى بر شرح نیشابورى بر مجسطى و رسائل و جزوات و تعلیقات دیگر که حاجت بذکر آنها نیست چنانکه حاجت بذکر آنچه هم گفته‏ایم نبود.

در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم، و محو در فرا گرفتن صرف و نحو، در سحرخیزى و تهجّد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و بزیارت جمال دل‏آراى ولى اللّه اعظم ثامن الحجج على بن موسى الرضا- علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثنا- نائل شدم.

در آن لیله مبارکه قبل از آنکه بحضور با هر النور امام- علیه السلام- مشرف شوم مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احبّاء اللّه بود و به من فرمودند در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.

سپس به پیشگاه والاى امام هشتم سلطان دین رضا- روحى لتربته الفداء، و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم بدون اینکه سخنى بگویم امام که آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى‏دانست فرمود نزدیک بیا، نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم دیدم با دهانش آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و بمن اشارت فرمود که بنوش، امام خم شد و من زبانم را درآوردم و با تمام حرص و ولع که خواستم لبهاى امام را بخورم، از کوثر دهانش آن آب حیات را نوشیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیر المؤمنین على- علیه السلام- فرمود: پیغمبر اکرم (ص) آب دهانش را به لبش آورد و من آنرا بخوردم که هزار در علم و از هر درى هزار در دیگرى به روى من گشوده شد.

پس از آن امام- علیه السلام- طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن‏ خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود بدر آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى بگفتار حافظ شیرین سخن بترنّم آیم که:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

 

وندران ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى‏

 

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب‏

 

مستحق بودم و اینها بزکاتم دادند

     

بعنوان خیر ختام، بذکر سلسله مشایخى که این خوشه‏چین خرمن ولایت به اقتفاى طریق و اسناد آن اعاظم- رضوان اللّه تعالى علیهم-، در سلک و عداد حمله اسرار حاملین وحى تشرّف حاصل کرده است، تبرک میجوییم:

این متمسک بذیل عنایت اهل بیت عصمت و طهارت- علیهم السلام-: حسن ابن عبد اللّه الطبرى الآملى، المدعوّ بحسن ‏زاده آملى- سقاهما اللّه و جمیع المؤمنین شرابا طهورا- روایت مى‏ کند انجیل اهل البیت و زبور آل محمد (ص) صحیفه مبارکه سیّد الساجدین و امام الثقلین على بن الحسین- صلوات اللّه علیه و على آبائه-، و همچنین سائر اخبار و روایات ائمه معصومین- سلام اللّه علیهم- را از:

مولاى مکرم و استاد معظّمش جناب علّامه ذوالفنون جامع علوم عقلیه و نقلیه، متضلّع در علم فلک و ریاضیات عالیه، خرّیت در حلّ ازیاج و مجسطى، مخترع آلتى بدیع در تحصیل سمت قبله، صاحب تالیفات عدیده، معرض از متاع دنیا و زخارف آن: آیة اللّه الحاج میرزا ابو الحسن بن محمد بن غلامحسین الطهرانى، المدعوّ بالشعرانى- اعلى اللّه تعالى مقاماتهم و رفع درجاتهم- از شیخ عالم فقیه محدّث رجالى الحاج الشیخ محمد محسن الطهرانى صاحب الذریعه- رحمه اللّه-، از محدّث ماهر متتبع حفظة المتأخرین الحاج میرزا حسین النورى- رحمه اللّه- از عالم متفقه متبحّر جامع العلوم العقلیه و النقلیه الشیخ عبد الحسین الطهرانى- رحمه اللّه- از استاد الفقهاء المتأخرین الشیخ محمد حسن صاحب الجواهر- رحمه اللّه-، از سید فقیه متبحّر السید جواد العاملى صاحب مفتاح الکرامه، از شیخ الاصولین المشهور بالوحید آقا محمد باقر البهبهانى، از والدش محمد اکمل، از محدّث بارع متبحر محمد باقر المجلسى- رحمهم اللّه-، از سید ادیب لغوى فاضل و حکیم کامل‏ جامع الفضائل السید علیخان المدنى الهندى الشیرازى- رحمه اللّه- صاحب ریاض السالکین فى شرح صحیفة سید الساجدین (ع)، از شیخ فاضل شیخ جعفر بن کمال الدین بحرانى، از شیخ فاضل الشیخ حسام الدین الحلبى، از شیخ اجل خاتمة المجتهدین و بحر العرفان و الیقین الشیخ بهاء الدین محمد العاملى- رحمهم اللّه-.

و هم بروایت مجلسى از عالم جامع بین العقل و العرفان و النقل و الوجدان و الروایة و الدرایة مولانا محمد محسن الفیض الکاشانى- قدّس سرّه-، از استاد الحکماء و الفلاسفة المتألهین محمد بن ابراهیم صدر الدین الشیرازى- قدّس سرّه-، از شیخ محقق بهاء الدین عاملى، از والدش عالم بارع حسین بن عبد الصمد الحارثى العاملى، از سید حسین بن جعفر حسینى کرکى، از شیخ جلیل على بن عبد العالى میسى، از شیخ امام شمس الدین الجزینى المعروف بابن المؤذن، از شیخ ضیاء الدین على بن السعید شمس الدین محمّد بن مکّى المعروف بالشهید.

و نیز صدر المتالهین شیرازى- قدّس سرّه- روایت مى‏کند از سید محقق اعلم المتأخرین جامع فضائل المتقدّمین سید محمد باقر داماد قدّس سرّه، از شیخ عالم فقیه متبحر عبد العالى بن على الکرکى، از پدرش شیخ محقق مروّج المذهب على بن عبد العالى کرکى، از شیخ على بن هلال جزائرى، از شیخ فقیه زاهد ابن فهد الحلّى، از شیخ فاضل مقداد السیورى عن مشایخه إلى الأئمة المعصومین- علیهم السلام-.

سند روایة صحیفه کامله در ابتداى ریاض السالکین از شارح آن تا امام سجاد- علیه السلام- بچند طریق منصوص است و از دیگر مشایخ نیز در صحف مکرمه آنان و دیگران از کتب رجالیه و جوامع روائیه مضبوط است دعویهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعویهم أن الحمد للّه رب العالمین.

 

 

کلمه 164 از کتاب هزار و یک کلمه

 

  • عباس ذوالقدری

علامه حسن زاده آملی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">