عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

فرهاد میرزا ملقب به معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه قاجار است. با اینکه شاهزاده بوده از خوی و خصلت این طایفه به کلی بیگانه بوده و با اهل علم و دانش و ارباب عقل و خرد مأنوس بوده است. کتاب دارد در جغرافیا به نام جام جم و کتابی در ریاضیات به نام «کنز الحساب» که شرح فارسی خلاصة الحساب شیخ بهائى است. سفرنامه حج دارد به نام «هدایة السبیل و کفایة الدلیل»، و یک کشکولی هم دارد به نام «زنبیل» که گنجینه ای از علوم مختلف است.
ارادت بسیار به حضرت موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام داشته است. صحن بزرگی در حرم مطهر آن امام ساخته است که به نام خودش نامیده شده است.
گویند در وقت احتضار وی، اکثر بزرگان در اطراف او جمع شدند، فرمان سکوت داد و گفت: از جمله وصایای من این است که پس از مرگم، مرا غسل و کفن کنید و به هر تشریفاتی که مایلید در تهران و شهرهای دیگر تشییع نمایید و مرا در کاظمین، در حجره‌ی شخصی‏‌ای که در صحن حضرت موسی بن جعفر(ع) برای خود ساخته‏‌ام دفن نمایید و به فرزندان خود گفت: می‏‌دانم که اگر مردم مطلع شوند، در بغداد برای من تشییع بی‏‌نظیری بر پا خواهد شد، در این صورت من از حضرت موسی بن جعفر(ع) خجالت می‏‌کشم و دوست دارم تشییع من مثل تشییع موسی بن جعفر(ع) غریبانه باشد!

لذا هنگامی که به نزدیک بغداد رسیدید، جنازه‌ی مرا بر روی تخته پاره‏‌ا‌ی بگذارید و آن را چهار نفر حمال بدون هیچ تشریفاتی بردارند و به صورت یک نفر غریب دفنم کنید. فرزندان به دستور او عمل کردند، اما همین‌که به بغداد رسیدند، دیدند که به یک‌باره از سمت کاظمین جمعیت زیادی با عَماری و پرچم‌ها به استقبال جنازه آمدند.

 فرزندان آن مرحوم سفارش آن بزرگوار را به مردم گفتند، اما متولی باشی گفت: این دستور حضرت موسی بن جعفر(ع) است. آن حضرت در خواب به من امر کردند که با جمعیت و تشریفات بروید و جنازه حاج فرهاد را بگیرید و با عزت تمام تشییع کنید.

حکیم ملا على نورى و شیخ احمد احسائى با فتحعلی شاه قاجار نشسته بودند، فتحعلی شاه امارت اصفهان را به فرهاد میرزا که ملقب به معتمد الدوله بود واگذار کرد.

شیخ احمد احسائى خواست طعنه ای به فلاسفه بزند، رو به شاه کرد و گفت: به مقتضای قاعده «فاقد شیء نمی تواند معطی آن باشد» فتعلی شاه باید مالک اصفهان باشد تا بتواند آن را اعطا کند.

حکیم نوری بلافاصله پاسخ داد: شاه بنای اصفهان را واگذار نکرده است، بلکه حکومت آن را واگذار کرده است که الان در اختیار دارد.

علامه حسن زاده آملی پس از نقل این ماجرا نوشته اند: «از این گونه حرف یاد شده در مؤلفات شیخ احسائى بسیار دیده می شود که گواهى می دهند انّه کان ممّن لم یعتبروا القواعد الحکمیة»