عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

۴۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

وجود است که مشهود ما است؛ ما موجودیم و جز ما همه موجودند؛ ما جز وجود نیستیم و جز وجود را نداریم و جز وجود را نمی ‏یابیم و جز وجود را نمی ‏بینیم.

وجود را در فارسى به هست و هستى تعبیر می کنیم. در مقابل وجود عدم است که از آن به نیست و نیستى تعبیر می ‏شود. و چون عدم نیست و نیستى است پس عدم هیچ است و هیچ، چیزى نیست تا مشهود گردد و اگر بحثى از عدم پیش آید به طفیل وجود خواهد بود. پس وجود است که منشأ آثار گوناگون است و هر چه که پدید می ‏آید باید از وجود باشد نه از عدم. و من بدیهی ‏تر از این درس چیزى نمی ‏دانم.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم 

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ* الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ‏ 

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ‏


نگارنده را شیوه و برنامه این بود که هرگاه از حوزه علمیه تهران یا قم به آمل می ‏آمد با دوستانى در آنجا، چند حلقه تدریس و تحقیق داشت. این دروس معارف عقلى و اصول علمى که چشمه‏ هایى از منبع حیات لایزالى، و گوهرهائى از خزائن وسائط فیض الهى است، اثرى است که از برکت محفل آن تشنگان آب زندگانى، به رشته نوشته درآمد.


مثنوى را چون تو مبدأ بوده ‏اى             گر فزون گردد تواش افزوده ‏اى‏

همّت عالى تو اى مُرتجى                  می کشد این را خدا داند کجا

کان لِلّه بوده ‏اى در ما مَضى               تا که کان اللّه له آمد جزا

هرکش افسانه بخواند افسانه‏ ایست    و آن که دیدش نقد خود فرزانه ‏ایست‏


امید است که مردم صاحب‏نظر را اثرى مؤثر و مستعدین را مأدبه ‏اى با فائده و مائده‏ اى با عائده بوده باشد. افتتاح آن، پنجشنبه سوم محرم هزار سیصد و نود و پنج هجرى قمرى مطابق بیست و ششم دیماه هزار و سیصد و پنجاه و سه هجرى شمسى بود. در این دروس معرفت نفس اعنى خودشناسى، طریق معرفت به ماوراى طبیعت و به خداشناسى است که مرآت و مرقات جمیع معارف است؛ وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ. 

دروس معرفت نفس عنوان یکی از کتب نفیس علامه حسن زاده آملی است که شامل صد و پنجاه و سه درس است. تصویر زیر صفحه اول این کتاب است که حضرت علامه با دستخط زیبای خود تقریظی بر کتاب خودشان نوشته اند و در اهمیت موضوع معرفت نفس داد سخن داده اند.


بداهت مفهوم وجود

مفهوم وجود بدیهی است. و نیازی به واسطه شدن چیز دیگری برای تعریف ندارد.

دلیل:

1- زیرا در تعریف حقیقی، معرَّف باید از معرِّف اظهر و اجلی باشد و هیچ چیزی از وجود اظهر و اجلی نیست.

2- مفهوم وجود بسیط است و مرکب نیست. و تعریف حقیقی برای ماهیات مرکب از جنس و فصل و عرض خاصه می آید که وجود از هیچ یک از اینها برخوردار نیست.

 

بنابراین هر چه در تعریف وجود در کتابها گفته اند از قبیل شرح الاسم (تعریف لفظی) است نه تعریف حقیقی.

 

 

توضیح بیشتر:

اینکه گفته شد مفهوم وجود بدیهی است، یعنی نظری نیست. مفهوم نظری آن مفهومی است که انسان یک تصور اجمالی از آن دارد و تبیین کامل تر آن به کمک مفاهیم بسیط تر میسر می شود. اما مفهوم بدیهی خود به خود و بدون وساطت مفهوم دیگر برای انسان روشن است.

 

مطالعه بیشتر:

پژوهشی در بداهت (ملاک بداهت، اقسام بدیهیات)

تفاوت ضٓر و ضُر

«ضَرَ» به معنای ضرر و زیان در هر چیزی است، اما «ضُرّ» به معنای ضرر و زیان در جسم انسان است فقط، مثل بیماری

از افادات زمخشری در کشاف


از این کد زمخشری که خودش سنّی است معنای این آیه معلوم می شود که «وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»(انبیاء ۸۳) که آن ابتلای حضرت ایوب، بیماری جسمی بوده است، بر خلاف آنچه برخی مفسران اهل سنت نسبت بیماری روحی و روانی به آن بزرگوار داده اند.

در مکتب اهل بیت ثابت شده و دلایل عقلی هم اقامه شده که انبیاء از هر چیزی که منافات با وظیفه دعوت تبلیغی شان داشته باشد منزه هستند.

 

ﺍﻟﻔﺮﻕ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻀَﺮّ- ﺑﺎﻟﻔﺘﺢ- ﻭ ﺍﻟﻀُﺮّ- ﺑﺎﻟﻀﻢ- ﺃﻥﱠﱠ ﺍﻟﺄﻭّﻝ ﻫﻮ ﺍﻟﻀَﺮﺭ ﻓﻰ ﻛﻞّ ﺷﻰ ﺀ ﻭ ﺍﻟﺜﺎﻧﻰ ﺍﻟﻀﺮﺭ ﻓﻰ ﺍﻟﻨﻔﺲ ﻣﻦ ﻣﺮﺽ.

ﻛﺬﺍ ﻗﺎﻝ ﺍﻟﺰّﻣﺨﺸﺮﻯٌ ﻓﻰ ﺍﻟﻜﺸّﺎﻑ.

نهرهای بهشتی در قرآن

نهرهای بهشتی که در قرآن آمده:


کوثر که مخصوص رسول الله صلى الله علیه و آله است: 

إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ


و چهار نهر برای متقین و پرهیزکاران:

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ الایه (محمد۱۵)


دو چشمه برای اهل خوف و خشیت:

«وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» تا «فِیهِما عَیْنانِ تَجْرِیانِ» (الرحمن۴۶-۵۰)


و دو چشمه برای اهل یمین:

«فِیهِما عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ» (الرحمن ۶۶). 


رحیق مختوم برای ابرار و چشمه تسنیم برای مقربان:

«إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ» تا «یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ» (مطففین ۲۲-۲۸)


دو چشمه برای اهل بیت، کافور و زنجبیل یا سلسبیل:

إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً (هل اتی۵).

[منظور از ابرار در این آیه حضرت امیر و حضرت زهرا و امامان حسن و حسین علیهم السلام هستند که سه روز افطارشان را به مسکین و یتیم و اسیر دادند و این آیات در شأن باعظمتشان نازل شد]

شهید بهشتی

کتاب سیره شهید دکتر بهشتی، صفحه 55

آیا هدیه دادن انگشتر و گردن بند طلایی که مخصوص مردان ساخته شده است به یک مردی برای آنکه آن را بپوشد و استفاده کند جایز است؟ خیر. جایز نیست.

آیا استفاده از زیورآلات پلاتین که به آن طلای سفید می گویند هم اشکال دارد؟ پلاتین اشکالی ندارد. اما اگر طلای زرد را به رنگ سفید در بیاورند همان حکم طلای زرد را دارد و جایز نیست.

اگر مردی طلا به همراهش هست، مثلا در جیب خودش انگشتر طلا دارد نمازش باطل است؟ خیر. در این صورت نمازش اشکالی ندارد.

در سجده هفت موضع را باید بر زمین بگذاریم، پیشانی، دو کف دست، دو زانو، و دو انگشت شست پا

مستحب است که در نماز، سجده را طولانی کنیم. به خصوص سجده آخر نماز. روش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام چنین بوده است. دو نمونه از دعاهای آن بزرگوار در سجده نماز «اللهم انى اسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب» و «عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک» بوده است.

وقتی به سجده رفتیم بعد از آرام گرفتن بدن ذکر سجده را می گوییم و بعد سر از سجده برمی داریم. ذکرهای واجب قرآن را نمی توان در حال حرکت گفت.