عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

آقای حاج عبدالحسین بصیرتی کتابفروش مقیم قم که مرد موثقی است در حضور آیت‌الله جناب آقای حسن زاده آملی سلمه الله تعالی گفتند که برای تجدید چاپ شفای بوعلی استخاره کردم این آیه آمد «وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَاۤءࣱ وَرَحۡمَةࣱ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ ٱلظَّـٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارا»[سوره اسراء٨٢].

در آن مجلس بنده به آقای حسن‌زاده گفتم این استخاره واقعاً نوشتنی است.

 

کتاب حدیث منبر، رضا استادی، ص۱۴۳

رفیقم می گفت خانواده مادربزرگم خیلی اهل دین و ایمان نبودند. خودش هم از همه دین فقط امام حسین را می شناخت. اگر میدونست جایی روضه است و نذری می پزن تعلل نمی کرد و می رفت کمک. اغلب هم خانواده اش اجازه نمی دادن و مجبور بود بهشون نگه. سالها پیش از دنیا رفت و از قضا مدتی پیش هم قبرستون محلی افتاد در یک طرح عمرانی وخراب شد ویک حسینیه انجا احداث شد. گذری سری زدم. دیدم ازون قبرستون قبر مادر بزرگ من اومده گوشه حسینیه و بخاطر اینکه مانع نبوده نگه داشتن ...

اشک را مانند دُر فردای محشر می خرند

قطره ای را می خرد هم قیمت دریا، حسین...

تعبیری جالب از غیبت

نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى رَجُلٍ یَغْتَابُ رَجُلًا عِنْدَ الْحَسَنِ ابْنِهِ ع فَقَالَ یَا بُنَیَّ نَزِّهْ سَمْعَکَ عَنْ مِثْلِ هَذَا فَإِنَّهُ نَظَرَ إِلَى أَخْبَثِ مَا فِی وِعَائِهِ فَأَفْرَغَهُ فِی وِعَائِک‏
امیرالمومنین دید مردی از کرد دیگری در حضور امام حسن علیه السلام غیبت می کند.

رو به فرزندش امام حسن کرد و فرمود: فرزندم گوش خویش از گفتار او منزه دار که پلیدترین چیزی که در ظرف وجودی خود دارد، در وجود تو خواهد ریخت.
 

اختصاص شیخ مفید، ص225

خوابهای عجبب

۱/۸

آیةالله کشمیری فرمودند در خواب دیدم امام رضا علیه‌السلام را دارند تشییع می‌کنند. فردای آن روز خبر آوردند که علامه طباطبایی از دنیا رفته است.

۲/۸

شیخ مفید در خواب دید حضرت زهرا سلام الله علیها دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفته و نزد او آورده و فرموده به اینها فقه بیاموز. شیخ مفید حیرت زده مانده که تعبیر این خواب چیست. فردای آن روز شریف رضی . سید مرتضی علم الهدی را مادرشان نزد شیخ مفید آورده . گفته اینها را فقه بیاموز.

 

۳/۸

علامه شعرانی در خواب دیدند از سمت خراسان (بر تربت مدفون آن هزاران سلام و صلوات) دودی سیاه به آسمان بلند شد که همه مومنان و صالحان را مسموم کرد. چند روز بعد خبر رسید حرم سلطان دین شمس الشموس توسط قوای روس به توپ بسته شده است.

 

۴/۸

علامه حسن‌زاده آملی در خواب دیدند چاله‌ای کثیف و متعفن را دارند زیر و رو می‌کنند و گوشتهای مردار گوسفند آنجا انباشته است.

فردای ان روز زنگ خانه را زده‌اند. علامه در را باز کرده دیده یک نفر سوار بر موتور، یک کیسه کتاب آورده و می‌گوید اینها کتب فلان کس است که علیه دین و مذهب کتاب نوشته. خواستیم دور بریزیم گفتیم شاید به کار شما بیاید که بر آنها رد بنویسید. و خداحافظی کرد و رفت. علامه تا نشسته کیسه را باز کرده، به خواب دیشب منتقل شده. و با خود گفته ما در کنار آب شیرین و زلال قرآن و روایات اهل‌بیت عصمت و طهارت نشسته‌ایم. حیف این عمر نازنین که صرف این اباطیل و ترهات شود.

 

۵/۸

شیخ رییس (رضوان الله تعالی علیه) فصل هشتم نمط عاشر اشارات درباره اینکه نفس انسانی مستعد است که در خواب به عالم غیب داخل شود و اخبار گذشته و آینده را مشاهده کند سخن را بدانجا رسانده که خواب موضوعیت ندارد، در بیداری هم می‌شود. نفس پخته و رسیده می‌خواهد.

 

 

۶/۸

حضرت ابی‌عبدالله شب قبل از عاشورا فرمودند: لحظه‌ای به خواب رفتم، دیدم سگ‌هایی بر من هجوم آوردند و در میان آنان سگی بود که رنگش سیاه و سفید بود و بیش از همه به من حمله می کرد و من گمان می‌کنم کسی که قاتل من است، مبتلا به بیماری برص است. سلام خدا بر او و لعنت خدا بر قاتلانش.

 

بحار الانوار، ج۴۵، ص۳

 

۷/۸

در خطبه ۷۰ نهج‌البلاغه هست که: گفتار آن حضرت در سحرگاه روزى که ضربت به فرق مبارکش رسید

مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله) فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِیتُ مِنْ أُمَّتِکَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ فَقَالَ ادْعُ عَلَیْهِمْ فَقُلْتُ أَبْدَلَنِی اللَّهُ بِهِمْ خَیْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِی شَرّاً لَهُمْ مِنِّی .

ترجمه:

نشسته بودم که خواب مرا گرفت، و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله‏ بر من آشکار شد، گفتم: اى پیامبر خدا، چه کجى‏ها و دشمنى‏ها از امت تو دیدم فرمود: به آنان نفرین کن. گفتم: خداوند بهتر از آنان را به من عنایت کند، و به جاى من شرى را بر آنان گمارد. 

 

 

۸/۸

با طهارت خوابیدن، و قبل از خواب تسبیحات حضرت فاطمه و سوره تبارک و سوره دخان را خواندن تأثیر عجیبی در مشاهده رویای صادقه دارد. و البته خالی بودن ذهن از مشاغل دنیوی تأثیر اصلی را دارد.

 

پایان

نکاتی درباره استخاره

۱

قبل از شروع عرض کنم استخاره یکی از کرامات ائمه اطهار برای شیعیان می‌باشد، و بابی از ابواب رحمت خداست که بر بندگان مومن و اهل قرآن باز کرده است.

پس مبادا سخن بیهوده غافلان و جاهلان را که به استخاره اعتقاد ندارند و آن را عمل خرافی می‌شمارند قبول کنید.

 

۲

سید بن طاووس کتابی دارد به نام «فَتحُ الأبواب بَینَ ذَوی الألباب وَ بَینَ رَبّ الأرباب فِی الإستخارات» درباره اثبات جواز و مشروعیت استخاره، انواع آن و استدلال‌های مخالفان و جواب آنها.

 

۳

 

روش های زیادی برای استخاره وجود دارد. اما یکی از روش های مجرّب که علامه حسن‌زاده آملی نقل کرده این است:

هرکس بخواهد به قرآن مجید استخاره نماید:

آیه الکرسی را بخواند با دو آیه بعد از آن، (یعنی ۲۵۵و ۲۵۶ و ۲۵۷ سوره بقره)

و آیه «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها» (۵۹ انعام )

سپس ده مرتبه صلوات بفرستد،

آنگاه این دعا را بخواند :«اللهم انّی توکلت علیک و تفألت بکتابک فأرنی ما هو المکتوم فی سرّک المخزون فی غیبک یا ذا الجلال و الاکرام، اللهم أنت الحقّ و أنزلت الحقّ بمحمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اللهم أرنی الحق حقا حتى اتبعه و أرنی الباطل باطلا حتى اجتنبه برحمتک یا ارحم الراحمین» 

 بعد مصحف شریف را باز می کند و صفحه سمت راست را نگاه می کند و هر چه لفظ جلاله (الله) آمده را می شمارد و بعد به تعداد آن ورق می زند مثلا اگر هفت بار کلمه الله بود هفت ورق می زند بعد از آن از صفحه دست چپ به همان تعداد می شمارد و آن سطری که پیش رویش می‌آید جواب استخاره اوست.

سیدعلیخان مدنی در کتاب ریاض السالکین نوشته: این سطری که در جواب آمده به منزله وحی از جانب خداست.

 

- ریاض ‏السالکین، سیدعلیخان مدنی ج۵، ص۱۳۵، و هزار و یک کلمه، علامه حسن زاده آملی، جلد ‏۴، ص۴۹۲

 

۴

حضرت علامه در مقدمه الهی‌نامه نوشته‌اند:

تمایلی برای چاپ این کتاب نداشتند. با اصرار یکی از ناشران استخاره به قرآن مجید کردند این آیه کریمه مبارکه آمد: 

«وَ فِی نُسۡخَتِهَا هُدࣰى وَرَحۡمَةࣱ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ» (اعراف۱۵۴)

 

۵

در اواخر ماه رجب ۱۳۸۷ ه ق از قم به دیدن رصدخانه مراغه رفته‏ام. قبل از حرکت با قرآن کریم استخاره کرده‏ام این آیه آمد: «أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْض...» (روم۱۰). و چون در تبریز شنیدم که قبر هلاکو در مراغه است به یاد آیه افتادم.

 

نکته ۶۹۵ از هزار و یک نکته علامه حسن‌زاده آملی

 

۶

حکیم الهی قمشه‌ای به علامه حسن‌زاده فرمودند:

 

چون عشق و شوق و ذوق شما را در راه کسب علم مشاهده کردم روزى بدون اطلاع شما به مدرسه آمدم (در آن‏وقت در مدرسه مرحوم حاج ابو الفتح طهران حجره داشتم) از محصّلین آنجا درباره شما استفسار کردم همه متّفق القول گفتند: حسن‏زاده محصّل است، جز تحصیل کارى ندارد و جز کتاب یارى. بااین وجود چون به منزل مراجعت کردم به عنوان لیطمئنّ قلبى براى قبول درس شما با قرآن کریم استخاره کردم مصحف شریف را گشودم اوّلین جمله صدر صفحه مصحف این بود: وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ که دلم آرمید و شما را طلبید.

 

۷

علامه طباطبایی وقتی تصمیم گرفتند از تبریز به قم بیایند استخاره کردند آیه شریفه «هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ ۚ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا.(کهف/۴۴) آمده است. یعنی: آنجا سلطنت و ولایت از آن حق تعالی است.

کلمه ۱۵۸ هزار و یک کلمه علامه حسن‌زاده آملی

 

پرانتز باز

 

به همین جهت علامه حسن‌زاده در چند جا از آثارشان وقتی نام شهر قم را می‌خواهند بیاورند، مثلا خواستند بگویند فلان مقدار سال است که در حوزه علمیه قم به تدریس معارف اشتغال دارم، بعد از ذکر نام قم نوشته‌اند هنالک الولایه لله الحق. چه خوب است طلاب و اهل علم ساکن در آن شهر طیب و طاهر و مطهر، نام آنجا را همیشه با القاب «عش آل محمد» و «هنالک الولایه لله الحق» بیاورند.

من از راه دور به تربت پاک آن فاطمه خصال و فاطمه مثال، دختر پاک و معصوم باب‌الحوائج تعظیم می‌کنم و امید دارم سلام و ادب من را پذیرا باشد و سهمی از شفاعت گنهکاران و روسیاهان در قیامت را برای من ذخیره کند.

 

پرانتز بسته

 

۸

وقتی می خواستم ازدواج کنم اول به خواستگاری رفتم، بعد نزد آیت الله شیخ جواد خندق آبادی برای استخاره رفتم و دو نیت در ذهن داشتم، اول اینکه آیا خانواده عروس قبول می کنند که به قم بروم، و دوم اینکه آیا این خانواده خوب هستند. ایشان استخاره کرد و در جواب آمد: « أَن‌ یَقُولُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (نور ۵۱) البته نباید برای استخاره گرفتن چنین نیتی کرد اما من از قسمت اول آیه جواب سوال اول و از قسمت دوم آیه جواب سوال دوم را به دست آوردم.

 

 

آیت الله مجتهدی، آداب الطلاب، ص ۴۴۲

 

۹

میرزا محمد تنکابنی نویسنده کتاب قصص العلماء در مورد خودش نوشته:

از غرایب احوال اینکه بعد از ورود به عتبات عالیه، خواستم ازدواج کنم، زنی را در نظر گرفتم. برای ازدواج با او در بالای سر سیدالشهداء استخاره کردم این آیه آمد: «یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى» (مریم/۷) پس فهمیدم که این زن، پسری برایم خواهد آورد و آن پسر در ایام حیات من وفات خواهد کرد. آری چنان شد و همسرم پسری آورد در نهایت زیبایی، که در سن هفده سالگی وفات یافت.

 

 

 

 

۱۰

شبی که امام خمینی از پاریس به تهران می آمدند، یکی از علما خیلی نگران ایشان بود و نمی‌دانست چه وضعیتی پیش خواهد آمد و تکلیف چیست. استخاره کردند. آیه شریفه «و َلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ» (یوسف/۸۷) آمد.

 

آقای قرائتی هم تعریف می کرد زمانی که به نوشتن تفسیر نور مشغول بودم، وقتی به آیه شریفه «و َمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ» (آل عمران/ ۱۴۴) رسیدم، خبر ارتحال امام امت و جانشینی رهبر معظم انقلاب به جای ایشان را شنیدم.

 

۱۱

شخصی برای ازدواج یک زن و مرد پلیدی از علامه حسن زاده آملی استخاره خواسته است. علامه فرمودند که نیازی به استخاره نیست، چون هر دو خبیث هستند و با هم سازگارند. اما اصرار کرده است که حتما استخاره کنید. علامه مصحف شریف را باز کرده اند. آیه «وَ یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعًا فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُون». (انفال/۳۷) آمده است.

نکته ۳۸۹ هزار و یک نکته علامه‌ حسن‌زاده آملی

 

در امر خطبه خبیثه‏اى استخاره از من خواستند، گفتم آنکه او را طلب کند همانند او جلب است که الخبیثات للخبیثین دیگر چه حاجت به استخاره؟ کیف کان با ابرام و الحاح متقاضى، مصحف عزیز را گشودم این کریمه مبارک آمد:

وَ یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلى‏ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعاً فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (انفال آیه 38) سبحان الله که بعد دیده‏ایم خبیث از آن کثیف‏تر، و خبیثه از آن پلیدتر است.

 

۱۲

جهت حسن ختام سه ادب مهم از آداب استخاره را عرض کنم:

 

توجه به این که استخاره مشورت با خداست و راهی مناسب برای کنار گذاشتن تردید در تصمیم گیری است.

 

قبل از استخاره باید از تفکر در جوانب کار، و مشورت با افراد خبره و ناصح بهره برد.

 

پرهیز از تکرار استخاره برای یک موضوع (در حالتی که شرایط تغییر نکرده است)

 

لطیفه۱

ابلهی می خواست الاغی بخرد. استخاره زد به قرآن، در جوابش آیه «سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ» (قصص۳۵) آمد.

 

لطیفه۲

 

یک مردی از علامه مجلسی تقاضای استخاره می کند. علامه بعد از استخاره می گوید خوب است. مرد می رود و بعد از مدتی می آید و می گوید: آقا من مدتی قبل از شما استخاره خواستم و شما گفتید خوب است و من هم انجام دادم اما خیر ندیدم. علامه مجلسی سوال می کند برای چه کاری استخاره خواسته بودی؟ می گوید برای ازدواج، اما زنی که گرفته ام شب ادراری دارد! علامه می گوید کاش به من گفته بودی که استخاره را برای ازدواج می خواهی ، چون آیه «جنات تجری من تحتها الانهار» آمده بود!

 

منبع: سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن، ج۱، ص۱۵۵

زندگی نامه علامه مجلسی مردان علم در میدان عمل، ج۱ ، ص۴۸۸

 

 

در روایت آمده امیرمؤمنان (ع) به گورستان گذر کردند و به اهل قبور خطاب نمودند:
 «السلام علیکم یا اهل القبور اموالکم قسمت و دورکم سکنت، و نساءکم نکحت، فهذا خبر ما عندنا، فکیف خبر ما عندکم فهتف هاتف و علیکم السلام ما اکلنا ربحناه و ما قدمنا وجدناه و ما خلفنا خسرناه»

اى خفتگان در گور سلام بر شما، اموالتان میان وارثان تقسیم شد، خانه ‏هایتان را تصرف کرده و در آن نشستند، زنانتان پس از شما ازدواج کرده و شما را از یاد بردند، این است خبرهائى که نزد ماست، شما چه خبر دارید؟
هاتفى فریاد زد: درود بر شما، سود ما همانى بود که خوردیم و مصرف کردیم، و آنچه را پیش فرستادیم یافتیم، و آنچه را باقى گذاشتیم خسارتش بر عهده ما باقى مانده است.

 

کشف‏الاسرار، ج 1، ص 316- ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 294
 

قرارگاه عابدان مسجدها و قرارگاه عارفان مشهدهاست و قرارگاه دوست سر کوچه محبوب است که هنگام عبور او را مشاهده می‌کند. آری، هر کس را جایگاه و قرارگاهی باشد جز موحد که نه مأوی دارد و نه منزل.

 

- کشف الاسرار میبدی، ج۱، ص۴۴۶

ان کیدکن عظیم

در قرآن کریم در مورد کید و مکر شیطان گفته شده که ضعیف است: (إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا) اما در مورد کید و مکر زنان گفته شده که عظیم است: (إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ)

چرا مکر زنان از مکر شیطان بزرگتر است؟! در تفسیر میبدی چند وجه گفته شده؛

اولا: شیطان صیاد است و زن دام. که در روایت داریم النساء حبائل الشیطان، یعنی زنان دامهای شیطانند. و صیاد پیدا و دام نهان است. احتراز از پیدا راحت تر از نهان است.

ثانیا: کید زنان ناخودآگاه در انسان اثر می کند اما کید شیطان اگر اراده خود شخص نباشد اثر نمی کند.

ثالثا: شیطان با گفتن لاحول بگریزد بخلاف زنان!

رابعا: شیطان فقط وسوسه می کند و خودش دیده نمی شود در حالی که زن هم وسوسه می کند هم خودش جلوی چشم است و نگاه کردن به او خودش اثری جداگانه دارد.

خامسا: کید شیطان در مقابله با رحمت و عصمت خداست، اما کید زنان در مقابله با شهوت و میل مردان.

کتاب الطب الروحانی کتابی است در موضوع اخلاق از محمد بن زکریای رازی در بیست فصل.

 

دانلود متن اصلی و عربی کتاب

 

دانلود ترجمه فارسی کتاب

این کلمه را در پاسخ نامه عزیزى که بیوگرافى مرا خواسته بود نگاشته‏ام:

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین.

با تحیّت و سلام. ارباب معرفت دانند که احیاى آثار و تراجم احوال بزرگان علم تا چه اندازه براى همه طبقات اجتماع از هر حیث مفید است ولى این کمترین درباره خود چه بنگارد که نه تألیفى شایان تعریف دارد، و نه تصنیفى سزاوار تحسین. نه عقده ‏اى را به بنان خود گشوده است، و نه مشکلى را به بیان خود حلّ کرده است. نه اهل حلّ و عقد است، و نه مرد رتق و فتق. نه به مقامى واصل شده است، و نه بهره ‏اى از او حاصل. گویى درباره وى گفته آمد:

نه شکوفه‏اى نه برگى نه ثمرنه سایه دارم‏

 

همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

     

عمرش از خمسین بگذشت و خود هنوز از عقل هیولانى نگذشت، مع ذلک بنا بفرموده ایزد تعالى: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها، و به دستور ولى اللّه اعظم امام بحق ناطق جعفر بن محمد الصادق- علیهما السلام- ردّ جواب الکتاب‏ واجب کوجوب ردّ السلام، این چند جمله تحریر مى‏ گردد:

نام حسن و به شهرت حسن‏زاده آملى در هزار و سیصد و هفت هجرى شمسى در ایرای لاریجان آمل متولد، و در حجر کفالت و تحت مراقبت پدر و مادرى الهى تربیت و از پستان پاک مادرى مؤمنه عفیفه صدّیقه شیر نوشیده ‏ام سقاهما اللّه و جمیع المؤمنین شرابا طهورا.

تحصیلات کتب ابتدائیه را که در میان طلاب علوم دینیّه معمول و متداول است از نصاب الصبیان و جامع المقدمات و شرح الفیه و سیوطى و حاشیه ملا عبد اللّه بر تهذیب منطق و شرح جامى بر کافیه نحو و شمسیه در منطق و شرح نظام در صرف و مطول در معانى و بیان و بدیع و معالم در اصول و تبصره در فقه و مغنى اللبیب در نحو و شرایع محقق در فقه و چندین کتب جلدین شرح لمعه در فقه و قوانین در اصول تا مبحث عام و خاص را در آمل که همواره از قدیم الدهر واجد رجال علم بود، از محضر مبارک روحانیین آن شهر که همگى از این نشأه رخت بر بسته‏اند و بریاض قدس در جوار رحمت رب العالمین آرمیدند، فرا گرفتم. و نیز از بعضى تعلیم خط مى‏گرفتم، تا اینکه خودم در آمل چند کتاب مقدماتى را تدریس مى‏کردم.

پس از آن در شهریور هزار و سیصد و بیست و نه شمسى بطهران آمدم و چند سالى در مدرسه مبارک حاج ابوالفتح- رحمة اللّه علیه- بسر بردم و باقى کتب شرح لمعه و از عام و خاص قوانین تا آخر جلدین آنرا در محضر شریف مرحوم آیة اللّه آقا سید احمد لواسانى- رضوان اللّه تعالى علیه- درس خوانده ‏ام.