عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

۱- راستگو باشید تا فرزند راستگو داشته باشید. (عیون الحکم و المواعظ، ص۱۲۴)

۲- برای کودکانتان ارزش قائل باشید. (نهج البلاغه، ص۵۵۵)

۳- با کودک خود بازی کنید و نیاز به شادی و نشاط او را تامین کنید. (من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۳)

۴- پس از ده سال جای خواب فرزندان را جدا کنید هرچند همجنس باشند. (مکارم الاخلاق، ص۲۲۳)

۵- کودکانتان را ببوسید. (کافی، ج۶، ص۴۹)

۶- بین فرزندان رفتار عادلانه داشته باشید. (کافی، ج۶، ص۵۰)

۷- در ایجاد عادات خوب و ریشه کردن عادات بد آنها همت داشته باشید. (عیون الحکم و المواعظ، ص۳۰)

۸- از قهر کوتاه مدت برای تنبیه استفاده کنید. (عدة الداعی، ص۸۹)

۹- اگر تنها به مهمانی دعوت شده اید، فرزندان خود را همراه نبرید. (مکارم الاخلاق، ترجمه میرباقری، ج۱، ص۲۷۸)

۱۰- استعداد و علایق فرزندانتان را کشف کنید و در همان مسیر حرکتشان دهید. (وافی، ج۱، ص۱۰)


به ادعیه و احرازی که موجب در امان ماندن از شر دشمنان و مخفی شدن از چشم آنان، در امان ماندن از آزار و اذیت مردمان پست و دون، و حفظ از شر شیاطین انس و جن خوانده می شود اصطلاحا «حجاب» گفته می شود. حجاب های زیادی از ائمه اطهار نقل شده است که در کتب ادیه موجود است. یکی از بهترین آنها که مورد سفارش علامه حسن زاده آملی هم در یک دستورالعملی قرار گرفته است حجاب امام صادق علیه السلام است. 

حجاب امام صادق علیه السلام


متوسلیان و عدالت

شنام

شنام، کیانوش گلزار راغب، صفحه 38

چند پیکسل کتاب

دانستیم که عدم هیچ است و از هیچ چیزى نیاید پس هر اثرى که هست از وجود است. و چون عدم هیچ و ناچیز است واقعیت و حقیقت چیزى نخواهد بود. پس واقعیت و حقیقت همه چیزها هستى است که آن را به تازى وجود گویند و این وجود است که منشأ و مبدأ همه آثار است.

اینکه در خواب می بینیم اموات خودمان را، که گاهی در خوشی هستند گاهی در ناراحتی هستند، اینها چه تعبیری دارد؟

رویا انواعی دارد. امام صادق علیه السلام فرمود: الرُّؤْیَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ بِشَارَةٍ مِنَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ وَ تَحْذِیرٍ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَضْغَاثِ أَحْلَامٍ.

رویا سه نوع است؛ بشارت و مژده ای از جانب خدای متعال، آژیر و هراس از سوى شیطان، و خوابهاى پریشان که آن را اضغاث احلام می نامند. (روضه کافى-ترجمه کمره ‏اى، ج‏1، ص: 176)

از این سه نوع خواب فقط خواب نوع اول است که دارای تعبیر است.

نکته بعدی این است که خواب برای غیر معصوم حجیتی ندارد و موجب تکلیفی نمی شود. یعنی هیچ تکلیفی بر عهده انسان نمی آید. نه چیزی واجب می شود و نه چیزی حرام می شود. و این فقط فقط در محدوده احکام هم نیست. آیا اگر میتی را در حال ناراحتی دیدیم حتما معذب است یا اگر در حالت خوشی دیدیم حتما او در بهشت برزخی است؟ خیر. لزوما چنین نیست. عوامل متعددی در دیدن این خوابها موثر است که آنچه مسلم است این است که احوالات اموات در برزخ بر ما پوشیده است و قاعده چنین است که زندگان از وضعیت آنها با خبر نشوند.


به سه نکته دقت بفرمایید:

اولا خواب برای غیر معصوم حجیتی ندارد و موجب تکلیفی نمی شود.

ثانیا گاهی این خوابهایی که انسان می بیند و تکرار می شود مربوط است به حالات روزانه آن شخص. اگر در مورد مطلبی خیلی فکر می کند و ذهنش مشغول به آن است در خواب هم آن را می بیند.

و مطلب سوم اینکه خوابی که انسان می بیند از دو حال خارج نیست؛ یا کاری است مشروع و قابل قبول که ایرادی ندارد انسان انجام دهد. یا اینکه مشروعیتی ندارد و کار حرامی است که انسان نباید انجام دهد.

اگرهم در اثر آن خواب مطلب نامطلوبی به ذهن شما خطور کرد صدقه بدهید و مطمئن باشید که بر فرض آنکه آن خواب خبر بدی را به همراه داشته است هر چه بوده باشد با آن صدقه برطرف شده است.


گویا سوال کننده فکر کرده است اموات هستند که به خواب ما می آیند. به عبارت دیگر تصور کرده اند آن کسی که در خواب دیده می شود حالت فعال دارد در حالی که بیننده خواب فعال است و آن فردی که در خواب دیده می شود منفعل است. وقتی شما فرد زنده ای را هم در خواب ببینید و فردا بگویید که من دیشب خواب تو را دیدم می گوید خیر باشد چه خوابی دیدی؟! یعنی او اصلا خبر ندارد و بیننده خواب است که در این فعالیت فعال است. در خواب اموات دیدن هم آنها نقشی ندارند. در برخی موارد استثنایی مثل خواب دیدن ائمه اطهار یا برخی اولیاء الهی و برخی شهدای والامقام ممکن است آنها از جانب خدای متعال این اذن را داشته باشند که به خواب افراد بیایند و مطلبی به آنها القا کنند اما در غالب رویاها چنین نیست.

اما اگر کسی واقعا دوست دارد ائمه اطهار یا یکی از اموات خود را در خواب ببیند به دستوراتی که در مفاتیح الجنان و سایر کتب ادعیه وجود دارد عمل کند ان شاء الله به مقصود خود خواهد رسید.


معمولا خیر. در هر علمی عالم فعال است، معلوم منفعل است. مثلا کسی را در خیابان ببینید این شما هستید که او را دیده اید و در این فعالیت فعال هستید، آن شخص دیده شده است و منفعل است. گاهی ممکن است این دوطرفه باشد، یعنی همانطور که شما او را دیدید او هم شما دیده باشد. مثلا حقی بر گردن دارد یا مشکلی دارد خدای متعال به او لطف کرده است تا به خواب کسی بیاید و اطلاع بدهد تا مشکل او را حل کنند. این از باب لطف و رحمت خدای متعال است که بخواهد مشکلی از آن بنده میت حل کند. اما غالبا از نوع اول است و نوع دوم بسیار کم و نادر است.


 

حسن بن جهم مى‏گوید: از ابو الحسن علیه السّلام (معلوم نیست امام کاظم یا امام رضا علیهماالسلام) شنیدم که فرمود: خواب، همان گونه مى ‏شود که تعبیر شده است. عرض کردم: برخى از اصحاب ما روایت کرده ‏اند که خواب پادشاه مصر از خوابهاى پریشان بوده [و به سبب تعبیر حضرت یوسف علیه السّلام واقعیت یافته‏]. حضرت علیه السّلام فرمود: در زمان پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم زنى در خواب دید که ستون خانه‏ اش شکسته، پس خدمت پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم رسید و خواب خود را به پیامبر عرض کرد.

 

 

پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر سر می ‏رسد. شوهر او که در سفر بود همان گونه که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم گفته بود بیامد. بار دیگر شوهر او به سفر رفت و آن زن دوباره به خواب دید که ستون خانه‏ اش شکسته است. باز خدمت پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم رسید و خوابش را عرض کرد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر سر مى‏ رسد، و شوهر او همان گونه که پیامبر گفته بود از سفر بیامد. شوهر او براى بار سوم به سفر رفت و آن زن در خواب دید که ستون خانه‏ اش شکسته، ولى او این بار خواب خود را براى مردم شوم باز گفت، و آن مرد بد سرشت به او گفت که: شوهرت خواهد مرد. این خبر به گوش پیامبر رسید و او فرمود: چرا این مرد، خواب آن زن را تعبیرى نیکو نکرد!

 

 

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ الرُّؤْیَا عَلَى مَا تُعَبَّرُ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا رَوَى أَنَّ رُؤْیَا الْمَلِکِ کَانَتْ أَضْغَاثَ أَحْلَامٍ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ امْرَأَةً رَأَتْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَأَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ ص یَقْدَمُ زَوْجُکِ وَ یَأْتِی وَ هُوَ صَالِحٌ وَ قَدْ کَانَ زَوْجُهَا غَائِباً فَقَدِمَ کَمَا قَالَ النَّبِیُّ ص ثُمَّ غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا غَیْبَةً أُخْرَى فَرَأَتْ فِی الْمَنَامِ کَأَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَأَتَتِ النَّبِیَّ ص فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا یَقْدَمُ زَوْجُکِ وَ یَأْتِی صَالِحاً فَقَدِمَ عَلَى مَا قَالَ ثُمَّ غَابَ زَوْجُهَا ثَالِثَةً فَرَأَتْ فِی مَنَامِهَا أَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَلَقِیَتْ رَجُلًا أَعْسَرَ فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا الرَّجُلُ السَّوْءُ یَمُوتُ زَوْجُکِ قَالَ فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ ص فَقَالَ أَلَّا کَانَ عَبَّرَ لَهَا خَیْرا

 

 

(کافی، ج‏8، ص336)

 

 

 

 

 

 

نکته اول: خواب خودتان را تعبیر خوبی برایش کنید و با خوش بینی و حسن ظن و مثبت نگری با آن برخورد کنید.

 

 

نکته دوم: طبق روایات دیگری که در کنار همین روایت مذکور در کتاب کافی آمده است خوابتان را به آدم عاقل و خیرخواه نقل کنید و به هر کسی نقل نکنید. 

 

 

نکته سوم: برای مطالعه بیشتر در مورد انواع خواب و رویا به جلد 58 بحارالانوار باب 44 مراجعه شود.

 

 

 

 

 

 

به عقیدت سوفسطائیان و به برخى از ادلّه آنان در پیرامون عقیدتشان آشنا شدیم و دانستیم که آنان منکر حقیقت و واقعیت‏ اند و مدعى ‏اند که هیچ اصل ثابت علمى وجود ندارد و همه حقایق باطل است.

اکنون ببینیم که سوفسطائیان در این عقیدتشان به صواب رفته‏ اند یا به خطا؟