حکما گفته اند: خوشخوی، خویشِ بیگانگان است و بدخوی، بیگانهی خویشان.
آیا کتاب الفضایل که حدیث مفاخره حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام در آن هست نوشته شاذان بن جبرئیل قمی است؟
مشهور این است که کتاب «الفضائل» نوشته شاذان بن جبرئیل قمى است؛ اما شیخ آقا بزرگ در الذریعة و سید محسن امین در أعیان الشیعة نظرى خلاف این عقیده را دارند زیرا:
آنچه مسلّم است شاذان بن جبرئیل از علمای قرن ششم هجرى است.
در اجازه اى که به بعضى از شاگردان خود داده تاریخ 584 را ذکر کرده است.
همچنین در 548 هجرى، ابن زهره از او روایت نقل می کند. تاریخ کتابت کتاب «إزاحة العلة» نیز 558 هجرى می باشد. بنابراین سدید الدین شاذان بن جبرئیل قمى در حدود نیمه قرن ششم، از علما و نویسندگان بوده است.
از طرفى از قرائن پیداست که کتاب الفضائل در حدود نیمه قرن هفتم نوشته شده و نزدیک به یک قرن فاصله بین این دو تاریخ است.
در صفحه 92 از چاپ حاضر کتاب چنین آمده: «خبرٌ آخر، قال جامعُ هذا الکتاب: حَضَرتُ الجامعَ بواسطةِ یومِ الجمعةِ سابع عشرَ ذی القعدةِ سنة إحدى و خَمسِینَ و ستمائةٍ…»
یعنى: حدیثى دیگر؛ چنین گوید نویسنده این کتاب: من در روز جمعه، هفدهم ذو القعده سال 651 به مسجد جامع رفتم…
ضمنا تاریخ 652 هجرى نیز در سند بعضى روایات دیگر این کتاب آمده است.
با این توضیح مشخص می شود که کتاب الفضائل نمی تواند تألیف شاذان بن جبرئیل باشد.
نظر شیخ آقا بزرگ هم این است که این کتاب باید جزء کتابهایى شمرده شود که نویسنده آنها مشخص نیست، کما اینکه بعضى از علماى تراجم نیز چنین عمل کرده اند.
زنان قابله صنم عزرائیل اند و مؤذن از سدنه اسرافیل و معلم از اعوان جبرائیل و زارع از عمال میکائیل.
(کلمه 510 از کتاب هزار و یک کلمه)
توضیح:
توضیح این جمله پربار علامه حسن زاده آملی این است که:
حضرت عزرائیل در هر لحظه انسان های زیادی را از رحم مادران به دنیا و از دنیا به برزخ منتقل می کند. پس زنان قابله در واقع یاریگر آن جناب برای انجام کارش هستند که طفل را از رحم مادر به دنیا می آورند.
حضرت اسرافیل کارش احیاء است. زنده کردن اموات با نفخ صور، موذن هم که اذان می گوید و انسان ها را به نماز و مناجات با خدا فرا می خواند، در واقع انسان ها را از غفلت و دوری از خدا به سمت ذکر و یاد و تقرب به خدا فرا می خواند. پس موذن یاریگر جناب اسرافیل است.
حضرت جبرئیل کارش تعلیم و تربیّت نفوس انسانی است و آنها را به سوی کمال رهبری می کند. به انبیاء عظام وحی می کند و کلام خدای متعال را به آنها می رساند و از طریق آن کلام، انسان ها هدایت می شوند و خالق خود را می شناسند و به سوی او می روند. معلّم هم با تعلیم و تربیت انسان ها را به سمت خدای متعال سوق می دهد. پس معلّم از اعوان حضرت جبرئیل می باشد.
حضرت میکائیل وکیل ارزاق است و روزی مادی انسان ها را او تامین می کند. زارعان و کشاورزان که با کشت و زراعت دانه را از زمین شکوفا می سازند و غذای انسان ها را تهیه می کنند در واقع کمک کار حضرت میکائیل هستند.
تبصره: در اینکه برای این چهار لشکر، الفاظ صنم ، سدنه ، اعوان و عمال به کار رفته است، ظرافت خاصی نهفته است که با دقت در معانی این چهار کلمه روشن می شود.
این دعایی است عظیم الشأن که سید بن طاووس در فلاح السائل ذکر کرده است. برخی فرازهای آن دلالت بر عظمت شأن قائل آن یعنی حضرت صدیقه طاهره دارد و احدی را جز اهل بیت عصمت و طهارت سزاوار نیست که این جملات را از قول خودش بخواهد بگوید. مثل این عبارت که آن حضرت عرضه داشته است: «الحمد للّه الذى لم یجعلنى جاحدة لشىء من کتابه و لا متحیّرة فى شىء من أمره ...». یعنی «حمد و سپاس خداوند را که من را انکارکننده چیزى از کتابش و متحیر و سرگردان در چیزى از امرش نگردانیده است» به عبارت ساده تر اینکه من در هیچ مرتبه ای از مراتب قرآن متوقف نشدم. به قول علامه حسن زاده آملی «این حرف دهن کسى است که باید با دانش و بینش خود به فهم مقامات معنوى آیات قرآنى نایل آمده باشد، آنکه در هیچ امر قرآنى متحیّر نیست باید صاحب عصمت باشد» زیرا کلمات حق تعالی حد یقف ندارد و لایتناهی است که خدای متعال فرمود: قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً و یا فرمود: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ
و از پیامبر اکرم مروی است «ما من حرف من حروف القرآن إلّا و له سبعون ألف معنى»؛ و در روایتی از امام صادق علیه السلام «من عرف فاطمة حقّ معرفتها فقد أدرک لیلة القدر».
متن شریف دعا این است:
سبحان ذی العز الشامخ المنیف سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم سبحان ذی الملک الفاخر القدیم و الحمد لله الذی بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به و العمل له و الرغبة إلیه و الطاعة لأمره و الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدة لشیء من کتابه و لا متحیرة فی شیء من أمره و الحمد لله الذی هدانی إلى دینه و لم یجعلنی أعبد شیئا غیره اللهم إنی أسألک قول التوابین و عملهم و نجاة المجاهدین و ثوابهم و تصدیق المؤمنین و توکلهم و الراحة عند الموت و الأمن عند الحساب و اجعل الموت خیر غائب أنتظره و خیر مطلع یطلع علی و ارزقنی عند حضور الموت و عند نزوله و فی غمراته و حین تنزل النفس من بین التراقی و حین تبلغ الحلقوم و فی حال خروجی من الدنیا و تلک الساعة التی لا أملک لنفسی فیها ضرا و لا نفعا و لا شدة و لا رخاء روحا من رحمتک و حظا من رضوانک و بشرى من کرامتک قبل أن تتوفى نفسی و تقبض روحی و تسلط ملک الموت على إخراج نفسی ببشرى منک یا رب لیست من أحد غیرک تثلج بها صدری و تسر بها نفسی و تقر بها عینی و یتهلل بها وجهی و یسفر بها لونی و یطمئن بها قلبی و یتباشر بها سائر جسدی یغبطنی بها من حضرنی من خلقک و من سمع بی من عبادک تهون علی بها سکرات الموت و تفرج عنی بها کربته و تخفف عنی بها شدته و تکشف عنی بها سقمه و تذهب عنی بها همه و حسرته و تعصمنی بها من أسفه و فتنته و تجیرنی بها من شره و شر ما یحضر أهله و ترزقنی بها خیره و خیر ما یحضر عنده و خیر ما هو کائن بعده ثم إذا توفیت نفسی و قبضت روحی فاجعل روحی فی الأرواح الرابحة و اجعل نفسی فی الأنفس الصالحة و اجعل جسدی فی الأجساد المطهرة و اجعل عملی فی الأعمال المتقبلة ثم ارزقنی فی خطتی من الأرض حصتی و موضع جنبی حیث یرفت لحمی و یدفن عظمی و أترک وحیدا لا حیلة لی قد لفظتنی البلاد و تخلى منی العباد و افتقرت إلى رحمتک و احتجت إلى صالح عملی و ألقى ما مهدت لنفسی و قدمت لآخرتی و عملت فی أیام حیاتی فوزا من رحمتک و ضیاء من نورک و تثبیتا من کرامتک بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ إنک تضل الظالمین و تفعل ما تشاء ثم بارک لی فی البعث و الحساب إذا انشقت الأرض عنی و تخلى العباد منی و غشیتنی الصیحة و أفزعتنی النفخة و نشرتنی بعد الموت و بعثتنی للحساب فابعث معی یا رب نورا من رحمتک یسعى بین یدی و عن یمینی تؤمنی به و تربط به على قلبی و تظهر به عذری و تبیض به وجهی و تصدق بها حدیثی و تفلج به حجتی و تبلغنی بها العروة الوثقى من رحمتک و تحلنی الدرجة العلیا من جنتک و ترزقنی به مرافقة محمد النبی عبدک و رسولک ص فی أعلى الجنة درجة و أبلغها فضیلة و أبرها عطیة و أوفقها نفسة مع الذین أنعمت عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً اللهم صل على محمد خاتم النبیین و على جمیع الأنبیاء و المرسلین و على الملائکة أجمعین و على آله الطیبین الطاهرین و على أئمة الهدى أجمعین آمین رب العالمین اللهم صل على محمد کما هدیتنا به و صل على محمد کما رحمتنا به و صل على محمد کما عززتنا به و صل على محمد کما فضلتنا به و صل على محمد کما شرفتنا به و صل على محمد کما بصرتنا به و صل على محمد کما أنقذتنا به من شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ اللهم بیض وجهه و أعل کعبه و أفلج حجته و أتمم نوره و ثقل میزانه و عظم برهانه و افسح له حتى یرضى و بلغه الدرجة و الوسیلة من الجنة و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته و اجعله أفضل النبیین و المرسلین عندک منزلة و وسیلة و اقصص بنا أثره و اسقنا بکأسه و أوردنا حوضه و احشرنا فی زمرته و توفنا على ملته و اسلک بنا سبله و استعملنا بسنته غیر خزایا و لا نادمین و لا شاکین و لا مبدلین یا من بابه مفتوح لداعیه و حجابه مرفوع لراجیه یا ساتر الأمر القبیح و مداوی القلب الجریح لا تفضحنی فی مشهد القیامة بموبقات الآثام و لا تعرض بوجهک الکریم عنی من بین الأنام یا غایة المضطر الفقیر و یا جابر العظم الکسیر هب لی موبقات الجرائر و اعف عن فاضحات السرائر و اغسل قلبی من وزر الخطایا و ارزقنی حسن الاستعداد لنزول المنایا یا أکرم الأکرمین و منتهى أمنیة السائلین أنت مولای فتحت لی باب الدعاء و الإنابة فلا تغلق عنی باب القبول و الإجابة و نجنی برحمتک من النار و بوئنی غرفات الجنان و اجعلنی مستمسکا بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى و اختم لی بالسعادة و أحینی بالسلامة یا ذا الفضل و الکمال و العزة و الجلال لا تشمت بی عدوا و لا حاسدا و لا تسلط علی سلطانا عنیدا و لا شیطانا مریدا برحمتک یا أرحم الراحمین و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم و صلى الله على محمد و آله و سلم تسلیم
کتاب «مرد رویاها» را سید مهدی شجاعی درباره شهید چمران نوشته است. فیلمنامه ای سیزده قسمتی که ده سال منتظر مانده است تا سیما اقدام به ساخت آن کند و وقتی کاملا مأیوس شده متن آن را در قالب کتاب منتشر کرده است. کتاب به بخش هایی از فعالیت های چمران در آمریکا و مصر و لبنان می پردازد. متن کتاب به گونه ای است که سوالاتی هم در ذهن انسان ایجاد می کند و وادار می کند که درباره اش تحقیق کند. این کتاب را در روز پنج شنبه ۳ اسفند در مدت ۵ ساعت مطالعه کردم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.
عمری است که میخواهم با خداوندِ خویش خلوتی داشته باشم که «من» در آن میانه نباشم. (تذکرة الاولیا، ص۶۱۹)
لی مَعَ اللهِ وَقتٌ لا یَسَعنی فیه مَلَکٌ مقربٌ و لا نَبیٌ مُرسَل
مرا با خداوند وقتی است که در آن وقت هیچ ملک مقرب و هیچ پیغمبر مرسل نمی گنجد. و از این پیغمبران مرسل یکی هم خود آن حضرت است.
از دفتر اول مثنوی معنوی قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو
بانگ زد یارش که بر در کیست آن
گفت بر در هم توی ای دلستان
گفت اکنون چون منی ای من در آ
نیست گنجایی دو من را در سرا
اکنون ببینیم آنچه مشهود ما است آیا واقعیتى دارد یا نه؟ به عبارت دیگر، آیا هستى را حقیقتى است یا این که هیچ چیز، حقیقتى ندارد؟ به مثل، همه این جهان هستى چون سرابى است که به صورت آب می نماید، و چون نقش دومین چشم لوچ است که به شکلى درآمده است که در نتیجه حق و واقع را مطلقا انکار کنیم و مدعى گردیم که وجود موجود نیست و سراى هستى پندارى و خیالى از ما است؟
این دستورالعمل، نامه سوم از کتاب نامه ها برنامه ها است. این نامه از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش اول هفت ذکر قرآنی و روایی معجزه آسا است که برای کسانی که در مرحله یقظه هستند و بیدار شده اند و پا در مسیر سیر و سلوک گذاشته اند توشه راه است، و بخش دوم سفارشاتی است در مورد سحر و تهجد است، که البته در آن قسمت هم ذکر لا اله الا الله و صلوات را مورد سفارش و تاکید قرار می دهند.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
از قرآن کریم: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُآل آلعمران/ 174 براى محفوظ بودن از بدان و از بیم و بدى آنان.
از قرآن کریم: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَانبیاء/ 88، براى رهایى از اندوه.
از قرآن کریم: أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِغافر/ 45 براى در امان بودن از فریب بیگانگان و ایمنى از مکر و حیلت دشمنان.
از قرآن کریم: ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ کهف/ 40 براى زندگانى خوش داشتن و آسوده زیستن و در گشایش بسر بردن.
از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم: سبحان اللّه العظیم و بحمده و لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلىّ العظیمتهذیب بعد از هر نماز صبح ده بار براى مصون بودن از بیماریهاى بد چون خوره و پیسى و دیوانگى و مانند آنها.
و اللّهمّ اهدنى من عندک و افض علىّ من فضلک و انشر علىّ من رحمتک و انزل علىّ من برکاتک بعد از هر نماز یک بار براى یافتن مقام قرب به حق که نائل شدن به مقامات معنوى است.
دعاى حجاب امام صادق علیه السّلام که براى محفوظ بودن از اندیشه هاى بد مردم پلید سنگرى سخت استوار است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و إذا قرأت القرآن جعلنا بینک و بین الّذین لا یؤمنون بالآخرة حجابا مستورا و جعلنا على قلوبهم اکنّة ان یفقهوه و فى آذانهم و قرا و إذا ذکرت ربّک فى القرآن ولّوا على ادبارهم نفورا اللّهمّ انّى اسئلک بالاسم الّذى به تحیى و تمیت و ترزق و تعطى و تمنع یا ذا الجلال و الإکرام اللّهمّ من ارادنا بسوء من جمیع خلقک فاعم عنّا عینه و اصمم عنّا سمعه و اشغل عنّا قلبه و اغلل عنّا یده و اصرف عنّا کیده و خذه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من تحته و من فوقه یا ذاالجلال و الإکرام.
درود دادار دو سرا مر سرور مکرّمم را که در راه سلوک الى اللّه السّلام همواره سعى کامل دارد و در وصول الى مکارم الرسول رسم سائل. الحمد للّه صدره الحمد للّه که دلدار هر دم صلا دردهد که هلمّوا. کدام ملک داعى سائل آمد و کدام مالک همدم مملوک؟ سالک مطّلع همواره هوس کار و هر دم در سدّه سراى دلدار سرآرد که اساس هر کار و ملاک هر امر و مصدر آمال همه کردگار دو عالم آمد که همه را اسم او سرود و رسم او سرور و حکم محکم او مسلّم و مطاع که حاکم دادگر حکم او رواى همه آمد.
اى گرامى همدرد و محرم اسرارم دلى که دلدار دارد همه دارد و آدم کامگار همهمه و او را دو احوال دارد و هرکه هواى وصال دارد در سحرها حال دارد، آرى سالک در سحر حال دگر دارد که سر روى مهر آرد و دل مملوّ مهر کردگار ماه و مهر دارد. راهرو در سحر کامروا گردد که در سحر دردها دوا گردد که سحر سالک دلداده آواره را رهآورد کوى ولا آرد. دل را اطلس آسا ساده و هموار دار که عکوس ارواح را در او گردآورى که دل سالم کرسى ملائکه و عکّاس ارواح گردد.
در کلام علماء اعلام و سلّاک الى اللّه الهادى دارد که اعلى و اکرم اوراد مر راهرو را کلمه طاهر و مطهّر لا اله الا اللّه و درود مروّح و معطّر اللهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد آمد. اگر اهل دلى دل را آگاه دار که آدمى را رسوم عموم عوام و گاهى هم همسر و اولاد و اموال و دگر امور وى دام و سدّ راه گردد.
طعام روحى که مطعم و مأکل ارواح آمد کى در کام هر کسى گوارا گردد؟ آدم کامل همواره در همه امور دور محور عدل و وسط گردد.
هداک اللّه الى السّداد؛ و السّلام.
دعاگوى سرکار عالى: آملى
27/ 1/ 1349 ه- ش
از سه راه می توان استجابت دعا را اثبات کرد:
اول اینکه خدای متعال خودش را با اسمائی مثل رحمان و رحیم و رئوف و حنّان و منّان و سایر اسماء حسنا معرفی کرد که راه دعوت ماست، یعنی خدا را از این راه بخوانیم. اگر ما برای اثبات استجابت دعا هیچ دلیل دیگری نداشتیم همین اسمای حسنای الهی بهترین دلیل بود. زیرا خودش گفته رحمان است و حنّان است و منّان است و البته به ما بیچارگان ترحم خواهد کرد.
دلیل دوم اینکه خدای متعال خودش دستور داد که ما دعا کنیم تا او اجابت کند. فرمود: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» و این که فرمود دعا کنید تا اجابت کنیم معنایش این است که راه باز است.
دلیل سوم روایاتی است که از اهل بیت رسیده مبنی بر اینکه در برخی زمان ها یا مکان ها دعا مستجابت است. مثلا در ماه مبارک رمضان، یا هنگام نزول باران و یا شبهای جمعه. امام محمد باقر علیه السلام فرمود: خدای متعال در هر شب جمعه از اول تا آخر شب از بالای عرش ندا می دهد: آیا بنده ی مؤمنی هست که مرا تا قبل از اذان صبح بخواند و برای دنیا و آخرتش دعا کند تا من او را اجابت کنم؟ آیا بنده مؤمنی هست که تا قبل از اذان صبح از گناهانش توبه نماید تا توبه او را بپذیرم؟ آیا بنده ی مؤمنی هست که تا قبل از طلوع فجر برای زیاد شدن روزی اش دعا کند تا رزق او را زیاد کنم؟
#شب_جمعه
درست است که در خانه خدا همیشه به روی بندگان باز است و هرگاه دلی متوجه او شود، او به استقبالش می آید و اجابتش می کند، اما زمان و مکان هم نقش زیادی در اجابت دعا دارند.
در این مطلب مجموع زمانهایی که در روایات به اجابت دعا تاکیده شدهاند را ذکر میکنیم.
1⃣وقت زایل شدن آفتاب از دائره نصف النّهار،
2⃣هنگام شنیدن اذان براى هر نماز،
3⃣ساعت اوّل از روز جمعه، و ساعت آخر از روز جمعه،
4⃣تمام شب جمعه،
5⃣ثلث آخر شب،
6⃣وقت آمدن باران،
7⃣بعد از هر نماز واجب،
8⃣بعد از نماز عشاء هر گاه به سجده رود.
📚 مهج الدعوات، سید ابن طاووس، ص۵۴۴