گر صفای حرم کعبه ز زمزم باشد
زمزم کعبه دل دیده پر نم باشد
تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا
نطق عیسی ثمر روزه مریم باشد
گر صفای حرم کعبه ز زمزم باشد
زمزم کعبه دل دیده پر نم باشد
تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا
نطق عیسی ثمر روزه مریم باشد
امام محمد غزالی رسالهای دارد به نام الرسالة اللدنیه در موضوع علم لدنی که دکتر زین الدین کیایی نژاد آن را به فارسی ترجمه کرده و در سال ۶۱ توسط موسسه مطبوعاتی عطایی چاپ شده است. این رساله را مترجمان دیگر هم ترجمه کردند اما ترجمه آقای کیایی نژاد از همه بهتر است.
سخن غزالی در این رساله این است که غیر از علوم اکتسابی که از درس و مدرسه و معلم و دفتر و کتاب به دست میآید، نوع دیگری از علم هست که از طریق الهام الهی به قلب انسان حاصل میشود، البته از طریق ریاضت و تصفیه باطن و دوری از شهوت و هوا و هوس...
در پایان این رساله ر طریق تحصیل علم لدنی میگوید سه راه وجود دارد؛
اول از طریق تحصیل علوم و حداکثر استفاده از آنها.
دوم از راه ریاضت و مراقبت صحیح و صادق. چنانکه پیامبر اکرم فرموده است: من عمل بما علم ورّثه اللّه علم ما لم یعلم. و نیز فرموده است: من اخلص لله اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه
سوم به وسیله تفکر زیرا نفس آنگاه که ریاضت علم کشد و رنج تحصیل چشد و سپس در معلومات خود به تفکر و اندیشه با توجه به شرایط آن بپردازد درهای غیب به رویش باز میشود. فرمودند تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعَیْنَ سَنَةً. اگر کسی واقعا به دنبال فهمیدن چیزی باشد و آن چیز هم صواب و در راستای رشد او باشد خلاف حکمت خداوند فیاض است که ان علم را به آن بنده نیاموزد.
کلمه 749 از هزار و یک کلمه علامه حسن زاده املی جلد هفتم:
عارف جامی در سلسله الذهب گوید:
بر دو قسم است امر اگر یابی / امر ایجادی است و ایجابی
امر ایجادی امر کن باشد / که مفیض نو و کهن باشد
زو تخلف نمی کند مدلول / زانکه او علت است و این معلول
امر ایجابی از حکیم ازل / صیغه افعل است و لا تفعل
بر قوی روشن است و بر عاجز / که تخلف ازان بود جایز
.........
أقول: امر ایجادی همان فرمان تکوینی حضرت حقتعالی است که با کلمه «کن» تعبیر میشود و امکان عصیان و تخلف از آن وجود ندارد، امر ایجابی هم عنوان دیگری است برای فرمان تشریعی حقتعالی که به وسیله انبیاء به مردم ابلاغ می شود و تخلّف و عصیان از آن ممکن است.
ذا النون یقول: لا تسکن الحکمة معدة ملئت طعاما.
(رساله قشیریه)
عنه صلى الله علیه و آله :القَلْبُ یَتَحمَّلُ الحِکْمَةَ عِنْدَ خُلُوِّ البَطْنِ ، القَلْبُ یَمُجُّ الحِکْمَةَ عِنْدَ امْتِلاَءِ البَطْنِ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :دل، هنگام خالى بودن معده، حکمت را مى گیرد و هنگام پُر بودن معده، آن را به دور مى افکند.
عنه صلى الله علیه و آله :لا یَدْخُلُ مَلَکُوتَ السَّمَاواتِ و الأرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ
فی حدیثِ المعراج : قال [رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله ]: یا رَبِّ، مَا مِیراثُ الجُوعِ ؟ قال : الحِکْمَةُ ، وَ حِفْظُ القَلْبِ ، و التَّقَرُّبُ إلَیّ ، و الحُزْنُ الدّائمُ ، وَ خِفَّةُ المَؤونَةِ بَیْنَ النَّاسِ ، وَ قَوْلُ الحَقِّ ، وَ لا یُبالِی عَاشَ بِیُسْرٍ أوْ بِعُسْرٍ.
فی حدیثِ المعراج: یا أحْمَدُ، إنَّ العَبْدَ إذا أجاعَ بَطْنَهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِکْمَةَ. وَ إنْ کَانَ کَافِرا تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّةً عَلَیْهِ وَ وَبالاً.
رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله :نُورُ الحِکْمَةِ الجُوعُ ، و التَّباعُدُ مِنَ اللّهِ الشِّبَعُ ......... لا تَشْبَعُوا فَیُطْفَأَ نُورُ المَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِکُمْ .
عن علی علیه السلام :مَنْ قَلَّ أکْلُهُ صَفَا فِکْرُهُ
عنه علیه السلام :لاَ تَجْتَمِعُ الفِطْنَةُ وَ البِطْنَةُ
عنه علیه السلام :إذَا مُلِئَ البَطْنُ مِنَ المُبَاحِ عَمِیَ القَلْبُ عَنِ الصَّلاَحِ
فلو کن النساء بمثل هذه
لفضلت النساء علی الرجال
فلا التأنیث لاسم الشمس عار
و لا التذکیر فخر للهلال
اگر همه زنان مثل این زن بودند
زنان بر مردان برتری داشتند
مونث بودن موجب نقص خورشید نیست
چنانکه مذکر بودن افتخاری برای ماه نیست
دور است سر آب از این بادیه، هش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
- حافظ
دو نوع بیان در منازل سیر و سلوک الی الله وجود دارد؛ یک بیان این است که «یک قدم بر خویشتن نه وآن دگر در کوی دوست»، «وأنَّ الرّاحلَ إلیک قریبُ المَسافة»
بیان دیگر این است که منزل مقصود بسی دور است همان یک قدم از وجود است به عدم پس راهی بسیار دراز در پیش است. بپرهیز از اینکه غول بیابان، یعنی شیاطین جنی و انسی و نفس اماره تو را فریب دهند، و به جای سر آب، بروی ببینی سراب بود.
هر دو بیان از دو زاویه و دو وجه متفاوت هستند و صحیحند.
قَدْ عَلِمَ ذَوُو الْأَلْبَابِ أَنَّ الِاسْتِدْلَالَ عَلَى مَا هُنَاکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بِمَا هَاهُنَا
21 مورد
یُطَهِّرُهُمْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سِوَى اللَّهِ إِذْ لَا طَاهِرَ مِنْ تَدَنُّسٍ بِشَیْءٍ مِنَ الْأَکْوَانِ إِلَّا اللَّهُ رَوَوْهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع.
27 مورد