دروس معرفت نفس - درس اول
وجود است که مشهود ما است؛ ما موجودیم و جز ما همه موجودند؛ ما جز وجود نیستیم و جز وجود را نداریم و جز وجود را نمی یابیم و جز وجود را نمی بینیم.
وجود را در فارسى به هست و هستى تعبیر می کنیم. در مقابل وجود عدم است که از آن به نیست و نیستى تعبیر می شود. و چون عدم نیست و نیستى است پس عدم هیچ است و هیچ، چیزى نیست تا مشهود گردد و اگر بحثى از عدم پیش آید به طفیل وجود خواهد بود. پس وجود است که منشأ آثار گوناگون است و هر چه که پدید می آید باید از وجود باشد نه از عدم. و من بدیهی تر از این درس چیزى نمی دانم.
این بود سخن ما در این درس و خلاصه این که جز هستى چیزى نیست و همه هستند و هر اثرى از هستى است.
اکنون در دنباله این درس یک فحص و بحث در پیرامون مشهودات خود به میان می آوریم که ببینیم کدام یک آنها اشرف از دیگران است تا دانش پژوهان را در مسیر تکاملى علمى و دانش پژوهى، موجب مزید شوق، و زیادتى ذوق گردد و رغبت و میل آنان فزونى گیرد و سبب کثرت استبصار و وفور انتباه آنان شود. اینک گوییم که در مشهودات خود کاوش می کنیم تا ببینیم آثار وجودى کدام یک از آنها بیشتر است:
یک قسم از مشهودات خود را می بینیم که به ظاهر هیچ حس و حرکت ندارند و آنها را رشد و نموّ نیست، چون: انواع سنگها و خاکها و مانند آنها که این قسم را جماد می گوییم.
و یک قسم دیگر را می بینیم که تا حدّى حس و حرکت دارند و رشد و نموّ می کنند، چون: انواع نباتات که رستنی ها باشند؛ از گیاه گرفته تا درخت. و چون جماد و نبات را با یکدیگر بسنجیم که هر دو در اصل وجود داشتن مشترکند. و جماد حجم دارد، نبات هم حجیم است. آن وزن دارد و این نیز وزین است تا کمکم به جایى مىرسیم که می بینیم نبات رشد و نموّ دارد و او را تا اندازه اى حسّ و تا حدّى حرکت است ولى جماد فاقد این کمال است و صاحب این کمال آثار وجودى بیشتر دارد پس نبات در رتبه برتر از جماد است.
و یک قسم دیگر را مىبینیم که آنها را حرکات گوناگون است و حسّ آنها به مراتب شدیدتر و قویتر از حسّ نباتات است و افعال جور واجور از آنها بروز مىکند و همه از اراده آنها است که انواع حیوانات برّى و بحری اند. و چون این قسم را با نبات مقایسه کنیم می بینیم که هر دو در وجود داشتن و جسم بودن و در لوازم جسم شریکند و نیز نبات را رشد و نموّ است یعنى داراى قوّه اى است که بدان قوّه غذا می گیرد و می بالد و این قوّه را در این قسم که حیوان است نیز می یابیم تا اندک اندک به جایى می رسیم که می بینیم حیوان واجد کمالاتى است که نبات فاقد آنها است که همان حرکات ارادى و افعال گوناگون است که ناچار شعور و قوّه و بینش بیشتر و قوی تر موجب آنگونه امور مختلف است، پس آثار وجودى و حیاتى حیوان بیشتر از نبات است؛ پس حیوان در رتبه برتر از نبات است.
و یک قسم دیگر را می بینیم که تمام آثار وجودى حیوان را دارا است با اضافه این معنى و حقیقت که موجودى است داراى رشد و نموّ و حس و حرکت ارادى و دیگر قواى حیوانى، ولى افعالى از او صادر می شود که از هیچ حیوانى ساخته نیست. و می بینیم که همه حیوانات و نباتات و جمادات مسخّر اویند و او بر همه حاکم و غالب و این موجود عجیب انسان است. پس ناچار قواى حیاتى و وجودى او بیشتر از حیوانات است، پس انسان در رتبه والاتر از حیوان است.
و باز اگر در افراد این نوع، فحص و کاوش کنیم می بینیم که آثار وجودى دانا به مراتب بیش از نادان است و همه اکتشافات و اختراعات و ... از دانشمند است نه از نادان، و انسان نادان، محکوم دانا و تابع او است و در حقیقت دانش است که محور جمیع محاسن است. پس انسان دانا، اشرف از انسان نادان و حیوان و نبات و جماد است. پس در حقیقت، علم، موجود اشرف، و در رتبه، فزونتر از همه است تا زمان بحث در گوهر علم فرا رسد که ببینیم چگونه گوهرى است.