عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

۲۶ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

ﺩﺭ یکی ﺍﺯ ﺳﺎﻝ‌ﻫﺎ چند نفر از اهل تسنن در شهرهای عراق نزد میرزا آمدند و شهادت دادند که ﻫﻠﺎﻝ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺅﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺣﻜﻢ ﺑﻪ ﺍﻭّﻝ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ. بعضی ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﻣﻴﺮﺯﺍ خرده گرفتند و ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﻗﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﻣﺎﻩ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻳﺪ؟ ایشان ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻠﺎﻝ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻭلی ﭼﻮﻥ می‌خوﺍﺳﺘﻢ ﺑﻴﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻭ محبتی اﻳﺠﺎﺩ ﺷﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ.

 

-یکصد داستان خواندنی

/ سید محمد شیرازی


ضرب المثلی هست که «هرّ را از برّ تشخیص نمی دهد»، برخی به اشتباه می گویند «هرّ را از نرّ تشخیص نمی دهد» و گمان کرده اند منظور از هرّ و نرّ «بسم الله الرحمن الرحیم» است. (آن قسمتی که الله به الرحمن اضافه می شود اللهِ ر ، و آن قسمتی که الرحمن به الرحیم اضافه می شود الرحمنِ ر)

اما حقیقت این است که این مثل عربی است که می گویند «لا یعرف هرّاً من البرّ» و منظور از هرّ و برّ همانطور که فرّا گفته است: الهر العقوق و البر اللطف. یعنی بدی و خوبی را تشخیص نمی دهد.

این مثل برای آدمهای نمک نشناس زده می شود که چه خوبی در حقش بکنند و چه بدی نفهمد و قدر خوبی دیگران را نداند. اما در محاورات امروزی به هر آدم نفهم و کودنی می گویند.


الهی...

الهی...

چون آتش فراق داشتی

آتش دوزخ از چه برافراشتی؟

نکته

حکما گفته اند: خوشخوی، خویشِ بیگانگان است و بدخوی، بیگانه‌ی خویشان.

زنان قابله صنم عزرائیل‏ اند و مؤذن از سدنه اسرافیل و معلم از اعوان جبرائیل و زارع از عمال میکائیل. 

(کلمه 510 از کتاب هزار و یک کلمه)


توضیح:

توضیح این جمله پربار علامه حسن زاده آملی این است که:

حضرت عزرائیل در هر لحظه انسان های زیادی را از رحم مادران به دنیا و از دنیا به برزخ منتقل می کند. پس زنان قابله در واقع یاریگر آن جناب برای انجام کارش هستند که طفل را از رحم مادر به دنیا می آورند.

حضرت اسرافیل کارش احیاء است. زنده کردن اموات با نفخ صور، موذن هم که اذان می گوید و انسان ها را به نماز و مناجات با خدا فرا می خواند، در واقع انسان ها را از غفلت و دوری از خدا به سمت ذکر و یاد و تقرب به خدا فرا می خواند. پس موذن یاریگر جناب اسرافیل است.

حضرت جبرئیل کارش تعلیم و تربیّت نفوس انسانی است و آنها را به سوی کمال رهبری می کند. به انبیاء عظام وحی می کند و کلام خدای متعال را به آنها می رساند و از طریق آن کلام، انسان ها هدایت می شوند و خالق خود را می شناسند و به سوی او می روند. معلّم هم با تعلیم و تربیت انسان ها را به سمت خدای متعال سوق می دهد. پس معلّم از اعوان حضرت جبرئیل می باشد.

حضرت میکائیل وکیل ارزاق است و روزی مادی انسان ها را او تامین می کند. زارعان و کشاورزان که با کشت و زراعت دانه را از زمین شکوفا می سازند و غذای انسان ها را تهیه می کنند در واقع کمک کار حضرت میکائیل هستند.



تبصره: در اینکه برای این چهار لشکر، الفاظ صنم ، سدنه ، اعوان و عمال به کار رفته است، ظرافت خاصی نهفته است که با دقت در معانی این چهار کلمه روشن می شود.

این الزاهدون؟

یکی از بزرگی پرسید: این الزاهدون فی الدنیا الراغبون فی الآخره؟

پاسخ داد: سخن وارون کن و دست بر هر که خواهی بگذار.