قطره ای را می خرد هم قیمت دریا حسین
رفیقم می گفت خانواده مادربزرگم خیلی اهل دین و ایمان نبودند. خودش هم از همه دین فقط امام حسین را می شناخت. اگر میدونست جایی روضه است و نذری می پزن تعلل نمی کرد و می رفت کمک. اغلب هم خانواده اش اجازه نمی دادن و مجبور بود بهشون نگه. سالها پیش از دنیا رفت و از قضا مدتی پیش هم قبرستون محلی افتاد در یک طرح عمرانی وخراب شد ویک حسینیه انجا احداث شد. گذری سری زدم. دیدم ازون قبرستون قبر مادر بزرگ من اومده گوشه حسینیه و بخاطر اینکه مانع نبوده نگه داشتن ...
اشک را مانند دُر فردای محشر می خرند
قطره ای را می خرد هم قیمت دریا، حسین...