شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهۀ آخر ماه، اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
عیب چشم است اگر اشک ندارد، ور نه
سر این سفرۀ تو حال و هوا مانده هنوز
گوئیا سفرۀ او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز
وای بر من که ببینم همه فرصتها رفت
باز در نامۀ من جرم و خطا مانده هنوز
تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است
رفت امروز، ولی روز جزا مانده هنوز
هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی
همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز
شاعر: علی اکبر لطیفیان
شب عید فطر 1442 چهارشنبه 22 اردیبهشت 1400