عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

۱۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

آه ز تقدیر ...

هیچ شنیدی که صیدی عاشق صیاد؟

یا که شنیدی اسیری عاشق زنجیر؟!

آه که داناترند از من مسکین، دام و دد روزگار،

آه ز تقدیر...

 

آیت الله حائری شیرازی (ره)

با صدای خودش بشنوید

رسول صدرعاملی کارگردان سینما در برنامه خندوانه گفت در حال ساخت مستند فتح بستان نامه ای در یک سنگر پیدا کرده است که یک سرباز عراقی نوشته است. سرباز عراقی خطاب به رزمندگان ایرانی نوشته بوده است من به سوی شما شلیک نمی کنم. تفنگ من رو به آسمان است نه به سوی شما. کس دیگری است که من و شما را به جان هم انداخته است. در ادامه می گوید ما توانستیم آن رزمنده عراقی را در یکی از اردوگاه های اسرا پیدا کنیم. و فیلمی با همین سوژه بسازیم به نام رهایی.

به نظر بنده این فیلم یکی از بهترین فیلم هایی است که می تواند به عنوان سوژه وحدت بین ایران و عراق مطرح شود. اگر این فیلم دوبله شود و عراقی ها آن را ببینند تاثیرات شگفت انگیزی می تواند بگذارد.

 

تحقیق ما للهند

نام کتاب «تحقیق ما للهند» تالیف ابوریحان بیرونی از یک بیت شعر گرفته شده است:
تحقیق ما للهند من مقولة / مقبولة فی العقل او مرذولة

 

دانلود کتاب از این لینک

معاویه بت فروش

ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نقل کرده است در سنه 54 و 55 که برخی از بخش های بت پرست هند فتح شده، سلاطین آن منطقه بت های مرصع داشتند. معاویه این بتها را بازسازی کرده و به عنوان صادرات کشور اسلامی به هند می فروخت.

نقل از آیت الله جوادی آملی

فرق بین هواجس نفسانی و وساوس شیطانی زیاد است.

وقتی یک القای نفسانی به انسان بشود همان را می خواهد و اصرار و ابرام دارد که همان کار خلاف را انجام دهد.

اما وقتی شیطان وسوسه می کند می خواهد انسان را از مسیر مستقیم منحرف کند، اما اصرار بر یک گناه خاصی ندارد. می خواهد انسان را به خطا بیندازد. اگر به این خطا نیفتاد خطای دیگری پیشنهاد می دهد.

مثلا می خواهد انسان را از نماز اول وقت باز دارد. البته خوشحال می شود با یک گناه کبیره این کار را بکند، اما اگر نشد با یک گناه صغیره، اگر نشد با یک کار مباح. مثلا همین مقدار هم که انسان را با گپ و گفتگو با دوستانش سرگرم کند و از نماز اول وقت باز دارد برایش کافی است.

این گناه نشد گناه دیگر، پایین تر، بالاتر، کوچکتر یا بزرگتر... اصلا برایش مهم نیست.

البته خدای متعال راه مدیریت بر نفس را هم به انسان تعلیم فرموده وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها . فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها

کتاب سه دقیقه در قیامت را خواندم. خاطره ای است که نسبت داده شده به یک مدافع حرم. نوشتند لحظاتی در بیمارستان مرگ بر او عارض شده و دوباره بعد از سه دقیقه برگشته است.

کتاب بسیار شبیه است به سیاحت غرب. منظورشان از قیامت هم در این کتاب برزخ است نه آن قیامت که در آن روز همه انسانها محشور خواهند شد.

در اینکه ممکن است گوینده خاطره واقعاً برایش مکاشفه شده باشد و در لحظات درد و بیماری مسائلی را مشاهده کرده باشد شکی نیست. این امکان وجود دارد. اما بدون تردید مشاهدات این فرد آمیخته بوده است با باورهای ایشان. و همه مطالب این کتاب صحیح نیست.

ایشان می گوید بعد از خروج از این عالم دیده که یک میزی هست و شخصی نشسته آنجا و نامه اعمال انسانها را به دستشان می دهد. پرونده ها روی میز او وجود دارد. وقتی ایشان به پرونده خودش نگاه می کند همه اعمال خود را بی کم و کاست در آن می بیند حتی افکار و خیالات خود را.

این مطلب صحیح نیست. زیرا اعمال انسان از انسان جدا نیست. اقرأ کتابک ... منظور کتاب نفس انسان است که همه اعمال و نیات انسان در آن ثبت و ضبط است. پرونده ای بیرون از ما وجود ندارد.

گوینده خاطره بسیار به آیات و روایات استناد می کند که این شک را در خواننده کتاب بر می انگیزد که اصلا مشاهده ای صورت نگرفته و گوینده بر اساس آیات و روایات عالم پس از مرگ را توصیف کرده است. همان شبهه ای که در مورد کتاب سیاحت غرب هم وجود دارد. ممکن هم هست اینگونه باشد. اما چنانچه گفتیم اگر هم واقعاً مشاهده ای رخ داده باشد این مشاهده صافی و خالص نبوده و ممزوج است به باورهای گوینده. که این باورها هم از ظاهر آیات و روایات گرفته شده است و به مغز و باطن آنها راهی نیافته است.

در حالی که عالم برزخ عالمی است که در آن زندگی وجود دارد و نتیجه و باطن اعمال انسانها در آن آشکار خواهد شد. انسان در انجا ممکن است فقیر یا ثروتمند باشد، زیبا یا زشت باشد، خانه داشته باشد یا بی خانمان باشد و ... زندگی شبیه به این دنیا اما با وسعت و عمق و شدت بالاتر.

در مجموع این کتاب متناسب با باورهای ظاهر گرایانه نوشته شده است و مخاطب فلسفه و عرفان و تفسیر خوانده را نمی تواند اقناع کند.