عباس ذوالقدری

عباس ذوالقدری
سایت قبلی 2baleparvaz.ir
کانال تلگرامی قبلی menbardigital@

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ (الکافی، ج‏1، ص: 36) یعنی: هر که براى خدا علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ (نهج البلاغه، حکمت 73)
یعنی: کسی که خود را رهبر و امام مردم قرار داد باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود پردازد و پیش از آنکه به زبان تربیت کند، به عمل تعلیم دهد. و آن که خود را تعلیم دهد و ادب کند، به تعلیم و تکریم سزاواراتر است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تجرد نفس» ثبت شده است

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (154 بقره)

این آیه کریمه دلالت می کند بر این که انسان غیر از این بدن و هیکل محسوس عنصری است و با مرگ و متلاشی شدن این بدن، انسان فانی نمی شود و دردها و لذتهای او وابستگی به این بدن ندارد.

علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه مبحث شریف تجرد نفس را پیش کشیده اند و در آنجا از دو مطلب عالی پرده برداشته اند: اول؛ آیاتى که بر دوئیت و مغایرت بین نفس و بدن و تجرد نفس دلالت مى‏ کنند و دوم؛ آیاتى که از آنها کیفیت ارتباط روح با ماده (جسم) بدست مى ‏آید.

سپس در بحث فلسفى‏ در پنج محور تجرد نفس را به کرسی تحقیق نشانده و به برهانی ترین شکل جوانب عمیق آن را بررسی می نمایند. این پنج محور عبارتند از:

«در باره اینکه نفس(روح) آدمى مجرد از ماده است»‏،

«ادله و براهین منکرین تجرد روح»،

«رد ادله مادیین منکر تجرد روح»،

«آنچه که علماى روانکاو عصر جدید در نفى تجرد روح فرض کرده‏اند»

و در نهایت «گفته جمعى از معتقدین به مبدأ و معاد پیرامون انکار تجرد روح و رد آن».

 

طالبان تفصیل به جلد اول المیزان ذیل آیه مورد بحث مراجعه کنند.